اگر الگوی زندگی ما علی (ع) و فاطمه (س) اند چرا ما در خط فرهنگی استکبار جهانی حرکت میکنیم؟ و…از طرفی همگی به مفید بودن علم وتکنولوژی واقف هستیم و میدانیم که در معارف دینی هم بسیار به علم آموزی تاکید شده است و ریشه مشکلات ذکر شده نمی تواند نفس پیشرفت علمی باشد اما ریشه این مشکلات را باید در طرح های پشت پرده ی استکبار جستجو کرد گذشته از اینکه این روند چگونه بوسیله استکبار جهانی مدیریت و طرحریزی میشود باید به فکر راهی برای پیشگیری از هجوم این فرهنگ سرطانی به معارف دینی در جامعه باشیم که هرچند وقت اقدام به موقع، گذشته و پیش ازاین باید اقدامی میشد اما هنوز دیر نشده است و تا فرصت باقیست کاری باید کرد
به گزارش عصر امروز به نقل از وبلاگ تحلیل وقایع و اخبار : با یک نگاه به زندگی انسان ها در قرن اخیر نکته ای تامل برانگیز توجه را به خود جلب میکند و آن پیشرفت های غیر قابل انکار بشر در زمینه علم و تکنولوژی است که به تبع، آسایش جوامع امروزی را بسیار ارتقا داده است اما آیا این که آسایش، به بشریت در راستای حصول دیگر خواسته ها کمکی کرده یا خیر، خود جای بحث وبررسی دارد اما در سلب شدن آرامش مردم نسبت به گذشته جای هیچ تردیدی وجود ندارد.
در تایید این واقعیت کافیست به این توجه داشته باشیم که آیا زندگی ها شیرینی و نشاط گذشته را دارد ؟ آمار طلاق چگونه است ؟ درسطح جهانی وضعیت اخلاقی جوامع و بنیان خانواده وروابط عاطفی به چه سمتی پیش میرود؟ آیا ارزش های انسانی در زیر پای لذت گرایی جوامع در حال نابودی نیست؟آیا با کوتاه شدن زمان رسیدن به مقصد ها با حمل ونقل مدرن ، فرصتی برای ایجاد صمیمیت بین دوستان و یا برای تفکر به جا مانده؟ چرا روز به روز بدنه اصلی مردم دنیا مصرف گرا تر شده در حالی که به همان سرعتی که فقیر تر میشوند عده ای دیگر که اندک هم هستند ثروتمند تر میشوند؟
اگر الگوی زندگی ما علی (ع) و فاطمه (س) اند چرا ما در خط فرهنگی استکبار جهانی حرکت میکنیم؟ و…از طرفی همگی به مفید بودن علم وتکنولوژی واقف هستیم و میدانیم که در معارف دینی هم بسیار به علم آموزی تاکید شده است و ریشه مشکلات ذکر شده نمی تواند نفس پیشرفت علمی باشد اما ریشه این مشکلات را باید در طرح های پشت پرده ی استکبار جستجو کرد گذشته از اینکه این روند چگونه بوسیله استکبار جهانی مدیریت و طرحریزی میشود باید به فکر راهی برای پیشگیری از هجوم این فرهنگ سرطانی به معارف دینی در جامعه باشیم که هرچند وقت اقدام به موقع، گذشته و پیش ازاین باید اقدامی میشد اما هنوز دیر نشده است و تا فرصت باقیست کاری باید کرد.
مبنای اصلی تضاد در دو فرهنگ استکباری غرب و فرهنگ دینی ، هدف است . در فرهنگ استکباری خدا پرستی و ارزش ها جای خود را به خود پرستی و لذت طلبی داده است و به دنبال آن نفس تکنولوژی و علم که لازمه ی لذت بردن از این جهان مادیست از حالت ابزار خارج شده وکم کم بصورت یک هدف در آمده است و با تشکیل روحیه ی بی تفاوتی نسبت به همنوعان (از بین رفتن امر به معروف و نهی از منکر و ظلم ستیزی)، قدرتمداران با یک اجتماعی از انسانهای مرده که هیچ نشانی از جامعه بودن در آن یافت نمی شود روبرو خواهند بود و این بقا آنان را در مسند قدرت تضمین خواهد کرد و مشابه همین طرح در سطح جهانی و با هدف تسلط بر جهان در دست اجراست و به همین سبب است که حملات ضد فرهنگی علیه دین و مذهب ما از طریق رسانه های غربی استکبار هر روز افزایش می یابد و هدف اصلی این پروسه تبدیل ملت مبارز و ساده زیست به ملت بی تفاوت وتجمل گراست که با مصرف گرایی همچون معتادی بی اراده تنها به دنبال ارضای مصرف گرایی خود از ارباب خود است و همواره نیازمند و برده ی او.
و این بهترین راه برای رسیدن آنها به هدف است چرا که با این طرح روز به روز بدنه اصلی مردم دنیا مصرف گراتر شده و به همان سرعتی که فقیر تر وضعیف تر میشوند عده ای دیگر که اندک هم هستند ثروتمندتر وقدرتمندتر میشوند و با گذشت زمان خود مصرف گرایان اند که باعث قدرت قدرتمداران وتضعیف خود میشوند
همانطورکه بیان شد امر به معروف و نهی از منکر که به فرمایش حضرت علی (ع) جهاد در مقابلش همچون قطره در برابر دریاست همان عنصری است که استکبار هدف آماج حملات خود قرار داده است واین اصلی ترین تفاوت بین یک امت اسلامی و یک اجتماع انسانی در غرب است که میتواند نظام های طاغوتی استکبار را با چالش های جدی روبرو کند و به نابودی بکشاند و چه زود این موهبت الهی با بی توجهی ما به خطر میافتد.
با کمال تاسف باید گفت به فرهنگ دینی ما که بیش از تمامی مکاتب رنگ و بوی ظلم ستیزی دارد با تمام قدرت حمله کرده اند و هدف این جنگ نرم تبدیل جوانانی که باید «همت» ها شوند و خاری باشند در چشم استکبار، به افرادی نه تنها منفعل بلکه مخالف مبارزه. و چه آسان اجرا این طرح شوم خود را در سایه غفلت مسوولین کلید زدند تا این که رهبری خود وارد عمل شده و مسوولین را مطلع نمود و از اقشار مختلف خواست که در این مهم بکوشند. باید بسیار هوشیارانه عمل کرد زیرا اکنون دیگر صحنه این نبرد به داخل جامعه کشیده شده است واگر به همین ترتیب ادامه یابد مغلوب دشمن خواهیم شد، راه مبارزه این است که علاوه بر بازسازی فرهنگ جامعه بر اساس فرهنگ اصیل اسلامی به دنبال صدور آن باشیم تا دشمن را با خودش مشغول سازیم، اما باید توجه داشت که فرهنگی میتواند صادر شود و الگو قرار گیرد که خود را در مقابل نفوذ ضد فرهنگی غرب حفظ کند.
در این مسیر باید بسیار امیدوار بود زیرا مستکبرین عالم هنوز از همان فرهنگی میترسند که از یک خانه گلی در مدینه النبی با فداکاری های اهل آن خانه به سراسر جهان صادر شد که در وصف آن بزرگواران همین بس که» وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً«. اما سوال اینجاست که با داشتن این فرهنگ غنی و این چنین الگو های شایسته ای چه نیازی به فرهنگی داریم که در آن فساد ها ارزش است و..؟! واین نیاز کاذب چگونه ایجاد میشود…؟
