به گزارش
سرویس سیاسی عصر امروز؛ دیروز مصادف بود با سالروز شهادت مبارز انقلابي "سيد اسداللَّه لاجوردی" توسط منافقينِ تروریست.
✔️ از اعماق جان بر این باورم که شهدا چه در حیات دنیایی و چه در حیاتِ عندربهم یرزقون که دارند، دستگیر و راهبلدِ ما هستند، مخصوصا آن لحظهها و روزهایی که دلمان از جور و جفای سیاست پیشهگانِ غنیمتستان، بدجوری گرفته است و نگرانیم سفرهی انقلاب را هلوعانه هورت بکشند و دو قورت و نیمشان هم باقی باشد.
◼️ این فرازها از وصیتنامهی شهیدِ مظلوم، لاجوردی که در زمانِ زیستِ پرثمرش بسیار مورد دشمنی و بیمهری و نامردیِ برخی دشمنهای دوستنما قرار گرفت را باید بارها و بارها بخوانیم و مزمزه کنیم و البته به مسئولینمان نیز بخورانیم بلکه عنایتی نموده و در اثنای زد و بندهایشان، لقمهای هم از این مائدهی جانافزای بهشتی تناول نمایند، البته اگر با بطنهایشان بسازد و از روی عدم تناسبِ مزاج، رزقِ طیب را پس نزنند.
✔️ و اما چند فراز از وصیتنامهی این شهید با این توصیه که قبل یا بعد از خواندنِ آن، فاتحه و صلوات نثار روح مطهرش، موجب صفای جانمان خواهد بود:
🔸خدايا! با تمام وجودم به اين انقلاب عشق میورزم و به همان مقدار که دوستدار انقلابيونم، نسبت به حاميان ضد انقلاب نفرت دارم و با همه اينها، اين مسئله را به خوبی دريافتهام که هر کس به نفع دشمنان انقلاب و به خيال واهی و بیاساس، رضايت به اصطلاح مردم و به خيال خام و پوچ، پايگاه به اصطلاح ملّی پيدا کردن، موضعگيری کند، مصداق فرموده گرانقدر معصوم (علیهالسلام) است که: «من طلب رضی الناس بسخط الله، فجعل الله حامده من الناس ذامّا.»
🔸خدايا! تو شاهدی به همان اندازه- بلکه صد چندان که به امام قاطع- و سازش ناپذيرم عشق میورزم، نسبت به سازشکاران و مدافعان عملی ضد انقلاب (اگر در لفظ و اعتقاد هم مخالف باشند) نفرت دارم. بيم آن دارم حوادث مشروطه مجددا تکرار شود و يا ايران اسلامی به سرنوشت الجزاير دچار شود.
🔸خداوندا! از تو مصرانه میخواهم دست و قدم، زبان و قلم همه کسانی را که در جهت رهانيدن ضد انقلابيون و مرتدين و محاربين از چنگال عدالت، اعمال قدرت و نفوذ کردهاند و همه کسانی که پذيرای اين ننگ شدهاند (تا چند روزي به کام وهم و خيال رسند)، برای هميشه از سرنوشت اين مردم شهيد پرور و شاهد قطع فرمایی.
🔸هم رجايی و باهنر را میکشند و هم به سوگشان مینشينند، هم با منافقين خلق، پيوند تشکيلاتی و سپس...! برقرار میکنند، هم آنان را دستگير میکنند و هم برای آزاديشان و اعطای مقام و مسئوليت بد آنان تلاش میکنند و از افشای ماهيت کثيف آنان سخت بيمناک میشوند، هم در مبارزه عليه آنان و در حقيقت برای جلب رضايت مسئولين و نجات بنيادی آنان خود را در صف منافقکشان میزنند و هم در حوزههای علميه به فقه و فقاهت روی میآورند تا مسير فقه را عوض کنند)، به مسئولين گوشزد کردهام ولی نمیدانم چرا؟ (گرچه نسبت به بعضی، تا اندازهای میدانم چرا!) ترتيب اثر ندادهاند.
🔸به مسئولين بارها گفتهام که خطر اينان به مراتب زيادتر از خطر منافقين خلق است، چرا که علاوه بر همه شيوههای منافقانهی منافقين، سالوسانه در صف حزب اللهيان قرار گرفته و کمکم آنان را در صفوف آخرين و سپس به صف قاعدين و بازنشستگان سوقشان داده و صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود در آوردهاند، به گونهای که عملاً عقل و اراده منفصل برخی تصميم گيرندگان قرار گرفتند و در عزل و نصبها و حفظ و ابقاءها دست به تخريب میزنند و اعمال قدرت میکنند.
✍ مریم اشرفی گودرزی