توصيه به ديگران
۰
شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۲۳
آقای هاشمی! مقدس‎‏های به‎اصطلاح معتدل جام زهر را به امام(ره) نوشاندند
وبلاگ كوچك زاده
واكنش‎ها و اعتراض‎ها به سخنان هاشمي رفسنجاني پيرامون پذيرش قطعنامه و پايان دفاع مقدس ادامه دارد چنانكه پس از موضع‎گيري سردار سعيد قاسمي از فرماندهان دفاع مقدس، مهدي كوچك زاده، نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي نيز با انتشار مطلبي در وبلاگ خود به اين سخنان واكنش نشان داده است.
Share/Save/Bookmark

به گزارش عصر امروز كوچك زاده در وبلاگ خود خطاب به هاشمي رفسنجاني نوشت:

آقای هاشمی رفسنجانی در راستای سلسله دیدارهایی که در سالهای اخیر برایشان ترتیب داده می شود، در دیدار با اعضای حزبی ناشناخته، فرمایشاتی ایراد فرموده اند که در سایت شخصی ایشان تحت عنوان"امروز اعتدال یک خواست عمومی است" / "افراطی ها در باتلاق خود فرو می روند" منعکس گردیده است.

نظر به اینکه خود ایشان در بیانات مذکور لازمه ايجاد اعتدال در جامعه را مبنا قرار دادن پذيرش «قول احسن» دانسته و با اشاره به آيه شريفه «... فبشر عبادي الذين يستمعون القول و يتبعون احسنه» تأكيد كرده اند که: "بندگان خوب خدا و كساني كه مدال افتخار بندگي و خدمت به خدا و خلق را به دست مي‌آورند، كساني هستند كه با بالا بردن آستانه تحمّل و شنيدن سخنان ديگران بهترين سخنان را بدون تعصب و افراط و تفريط مي‌پذيرند تا تعادل و اعتدال جامعه حفظ و خدمت به كشور و مردم امكان‌پذير گردد" تصمیم گرفتم فرازهایی از سخنان ایشان را مورد بررسی قرار داده و خوانندگان را به قضاوت بطلبم تا در این راستا اقوال دیگری را هم شنیده و بدون تعصب و افراط بهترین سخنان را بپذیرند.

آقای رفسنجانی بدون توضیح کافی و یا اشاره به مصادیق روشن کننده ، نکته ای بدیهی را مبنای فرمایشاتشان قرار داده اند و آن اینکه اسلام دین اعتدال است و افراط و افراطگران به باتلاق خودساخته فرو می روند و در دنبال بیان این اصل بدیهی و قرآنی فرموده اند:

"پس از پيروزي انقلاب، علي‌رغم حضور جدّي افراطيون، حضرت امام و مسئولان تلاش كردند تا تعادل كشور با تصميمات عاقلانه و مدبرانه حفظ گردد و اگر قرار بود كه تسليم افراطيون و متعصبين گردند، هنوز هم ما با عراق در جنگ بوديم اما عقلانيت و تدبير امام(ره) ايجاب كرد ادامه پيروزي‌ها در صلح و پذيرش قطعنامه دنبال گردد."

آقای هاشمی با به فراموشی سپردن این سخن صریح امام در باب پذیرش قطعنامه که فرمود:

"خداوندا، اين دفتر و كتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مكن. خداوندا، كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‏اند و نيازمند به مشعل شهادت؛ تو خود اين چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانواده‏هاى معظم شهدا! و بدا به حال من كه هنوز مانده‏ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيده‏ام، و در برابر عظمت و فداكارى اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مى‏كنم." و بدا به حال آنانى كه در اين قافله نبودند! بدا به حال آنهايى كه از كنار اين معركه بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظيم الهى تا به حال ساكت و بى‏تفاوت و يا انتقاد كننده و پرخاشگر گذشتند!"

به گونه ای مسئله پذیرش قطعنامه از سوی امام را مورد اشاره قرار می دهند که انگار پذیرش قطعنامه از سوی امام امری سهل و شیرین بوده که ایشان با رضایت کامل و تنها با راندن جماعت مجهولی که آقای هاشمی آنان را افراطیون می خوانند و همراهی رضایتمندانه با عقلای باصطلاح معتدل صورت گرفته است. برداشت من از سخن آقای رفسنجانی درست باشد یا غلط ، این فرمایشات مرا به یاد فرازی از سخنان امام انداخت که در روز عید غدیر سال ۱۳۶۵ (ایامی که امام تحت بیشترین فشارها از سوی مقدس های معتدل از بیرون و داخل برای پذیرش صلح تحمیلی قرار داشت) در جمع مسئولین ایراد فرمود که شاید بتواند تا حدودی روشن کند چه زمینه هایی باعث سرکشیدن جام زهر یا همان پذیرش صلح تحمیلی از سوی امام گردید بخوانید:

"ما الآن مبتلاى به جنگيم. يك دسته‏اى در همين قضيه هم دارند اشكالتراشى مى‏كنند، نه يك اشخاصى باشند كه حالا تأثيرى داشته باشند، اما هستند. هستند اشخاصى كه مى‏گويند كه بياييد صلح بكنيم، بياييد يك سازشى بكنيم. ما از تاريخ بايد اين امور را ياد بگيريم؛ به حضرت امير تحميل كردند، مقدسين تحميل كردند، آنهايى كه جبهه‏شان داغ داشت و اضرمردم‏اند بر مسلمين، آنها تحميل كردند به حضرت امير حكميت را و تحميل كردند آنكه حَكَم بايد بشود، بعد كه حضرت امير با فشار اينها نتوانست، مى‏خواستند بكشندش اگر نكند؛ براى اينكه آنها [پيشنهاد] كرده بودند كه چه بايد چه بشود؛ «حَكَم قرار بدهيد، قرآن است، قرآن است اين». اين ابتلا را حضرت امير داشت، الآن نظير او را ما داريم. اينكه مى‏گويند، اين‏ور و آن‏ور مى‏افتند كه بگذاريد يك حكميتى پيدا بشود، بيايند حكم، حكم پيدا بشود كه كارها را انجام بدهد، تشخيص بدهد كه كى چى است، دنيا نمى‏داند كه كى متجاوز است؟! ما از آن قضيه بايد عبرت بگيريم و زير بار حكميت [نرويم‏]. ما در اين هفت سالى كه بوده است فهميديم كه اين حكمها كى‏ها هستند و اينهايى كه مى‏خواهند صلح ايجاد كنند كى‏ها هستند.

قصه امام حسن و قضيه صلح، اين هم صلح تحميلى بود؛ براى اينكه امام حسن، دوستان خودش، يعنى آن اشخاص خائنى كه دور او جمع شده بودند، او را جورى كردند كه نتوانست خلافش بكند، صلح كرد؛ صلح تحميلى بود. اين صلحى هم كه حالا به ما مى‏خواهند بگويند، اين‏ است.

(صحيفه امام،ج‏۲۰، ص۱۱۹)

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

کد مطلب : 41947