توصيه به ديگران
۰
دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۵۹
پدیداری سنت الهی در نظم نوین جهانی (بخش ششم)
افول قدرت و قبول شکست روند اقتصادی در نظامهای سرمایه داری، موضوعی است که همواره دولتهای امپریالیستی را بر آن داشته که به تدابیری شیطانی جهت پایایی و مانایی قدرت و سلطه خود که پاشنه آشیل آن را اقتصاد شکل داده است، دست یازند.
پدیداری سنت الهی در نظم نوین جهانی (بخش ششم)
Share/Save/Bookmark
سرویس سیاسی عصر امروز؛

پدیداری سنت الهی در نظم نوین جهانی

پدیداری سنت الهی در نظم نوین جهانی بخش اول

پدیداری سنت الهی در نظم نوین جهانی بخش دوم

پدیداری سنت الهی در نظم نوین جهانی (بخش سوم)

پدیداری سنت الهی در نظم نوین جهانی (بخش چهارم)

پدیداری سنت الهی در نظم نوین جهانی (بخش پنجم)

🔺فصل اول🔺

#قسمت_ششم


🌍افول قدرت و قبول شکست روند اقتصادی در نظامهای سرمایه داری، موضوعی است که همواره دولتهای امپریالیستی را بر آن داشته که به تدابیری شیطانی جهت پایایی و مانایی قدرت و سلطه خود که پاشنه آشیل آن را اقتصاد شکل داده است، دست یازند.
 
🌍و از اینرو، زمانیکه بحرانهای پیاپی و سهمگین اقتصادی، دولتهای بزرگ دنیا را قبل از جنگ جهانی دوم دربرگرفت، نزاعی جهانی جهت دستیابی به منابع کشورها و فتح سرزمینهای سودآور، برای نجات رژیم های سرمایه داری لیبرال به وقوع پیوست و این جنگ، استراتژی خونینی بود که دنیا را تحت سیطره ی قدرت طلبی و برتری جویی قوای نظامی دولتهای امپریالستی بریتانیا، فرانسه و آمریکا به اضافه ی قدرت برافراشته ی سوسیال-امپریالیسم شوروی که در مجموعه ای به نام متفقین شناخته شده اند قرار داد و در برابر آن، دولتهای قدرت طلبی همچون کره و چین که در سال 1941، به بندر «پرل هاربر» از مستعمرات آمریکا در هاوایی، با یک برنامه ریزی تخریبگرانه حمله نمودند و نیز دولتهای فاشیستی متکبر آلمان و ایتالیا، صف آرایی کرده بودند.
 
🌍و در نهایت، این کشمکش خونین و گردن افرازی دولتهای امپریالیستی در برابر یکدیگر که حدود چهل میلیون نفر از انسانها را در کام مرگ فرو برد، منجر به تسلیم آلمان در 8 ماه مه 1945 گردید و تصمیم وحشتناک دولت آمریکا در بمباران اتمی دو شهر هیروشیما و ناکازاکی کشور ژاپن در ماه اوت 1945، خاتمه ی این نزاع شیطانی را رقم زد.
 
🌍پایان جنگ جهانی دوم، با به رخ کشیدن خطرناکترین دستاورد بشریت همراه بود و آمریکای متکبر، شیپور پایان جنگ را با ارتکاب جنایتی سهمگین و وقوع انفجاری مهیب، به صدا در آورد.
 
🌍بمب هسته ای به اهرمی بازدارنده برای قدرت طلبی بی حد و حصر ابرقدرتها مبدل گشت و ایستایی دولتهای فزون خواه امپریالیست از تجاوز نسبت به یکدیگر، نه با ارزشهایی همچون: عدالت طلبی و صلح خواهی، بلکه با ترس و وحشت از نیروی مخرب یک بمب که اکنون به سمبلی برای قدرت تبدیل شده بود، محقق گشت و دنیای طواغیت مستکبر را به مرحله ای وارد نمود که سودای رقم زدن نظم نوین جهانی را با تسلط یک جانبه بر منافع و منابع کشورهای جهان در سر می پروراند.
 
🌍اروپا مانده بود و خسارتهای فراوان مالی و جانی حاصل از جنگ و البته در دنیای غرب، ایالات متحده ی آمریکا با تبختری که حاصل دور بودن از کانون اصلی جنگ و وارد نشدن خسارات و صدمات جدی به صنایع و تأسیساتش بود، موفق شد نبض سیاسی و اقتصادی را در بخش مهمی از جهان پساجنگ به دست گیرد.
 
🌍احیاء نظام در حال احتضار لیبرالی که با رکود شدید اقتصادی در آمریکا مواجه شده بود را، مهمترین دستاورد به ارمغان آمده از این جنگ خونین میتوان به حساب آورد. لکن به ثمر رسیدن این محصول، زمانی ممکن بود که ابر قدرت مسیطر بر بلوک شرق، در انتفاع از منابع و امکانات کشورها و تسلط بر آنها، رقیبی قدر برای امریکای تازه بر اریکه ی قدرت نشسته، نباشد.
 
🌍بلوک شرق، که در رأس آن ابرقدرتی به نام اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت و نیز کشورهایی چون: آلمان شرقی، چکسلواکی، لهستان، بلغارستان و... را با منش سوسیالیستی دربر می گرفت، در برابر بلوک غرب که در رأس آن ایالات متحده آمریکا قرار گرفته بود، و نیز کشورهایی از قبیل : آلمان غربی، فرانسه، انگلیس و بلژیک را با پیروی از سرمایه داری لیبرال شامل می شد. که البته، هرکدام از این دو طیف بزرگ سیاسی، داعیه ی نفوذ و بسط تفکر و روش خود در میان کشورها و فراگیر نمودن آن، با امید تسلط یکپارچه بر سلوک سیاسی و اقتصادی جهان را داشتند؛ با این چشم انداز که در صورت تحقق این آرمان، آرایش منظمی، روش اداره ی جهان را در بر گرفته و نظم جهانی را رقم بزند و در نتیجه، مطامع فزون خواه امپریالیستی خود را بر تمامی دنیا حاکم سازد.
 
🌍تقابل دو بلوک شرق و غرب، پس از جنگ جهانی دوم و تلاش هریک برای کنار زدن رقیب، منجر به شکل گیری دوره ای در تاریخ عصر مدرنیته گردید که از آن با اصطلاح جنگ سرد، یاد می شود.
آنچه مسلم است، هیچ یک از دو بلوک یاد شده، به دلیل هراس از توان سلاح هسته ای، به دنبال رویارویی مستقیم نظامی نبودند.
اما این رقابت خصمانه، یک مبارزه ی تبلیغاتی و سیاسی بسیار جدی و شکل گیری دو اتحاد نظامی ناتو در بلوک غرب و ورشو در حاکمیتهای وابسته به مشی سوسیالیستی را میان دو ابرقدرت و هم پیمانانشان موجب گردید؛ که البته دامنه ی آن تا کشورهای موسوم به جهان سوم گسترش یافت.

🌍گرچه، پیش رویهای آلمان نازی به رهبری هیتلر در جنگ جهانی دوم، آمریکا و شوروی را به ظاهر و به جهت اتفاق علیه دولت آلمان در کنار هم قرار داد، لکن از زمان برقراری کنفرانس یالتا یا کریمه که چند ماه قبل از پایان جنگ جهانی دوم، از چهارم تا یازدهم فوریه ی 1945 میلادی، در کاخ لیوادیای تزارها واقع در شبه جزیره ی کریمه با حضور فرانکلین روزولت -رئیس جمهور آمریکا-، وینستون چرچیل -نخست وزیر انگلستان- و جوزف استالین -رهبر شوروی-، بر گزار گردید، منافع حیاتی هر کدام از ابرقدرتها منجر به بروز و اظهار توقعاتی از طرفین گردید که البته سهم خواهی شوروی نسبت به تمامیت اروپای شرقی و طراحی نفوذ گسترش سیاسی شوروی در این منطقه که با اهدافی از جمله افزایش امنیت توسط استالین صورت گرفته بود، ایالات متحده آمریکا و قدرتهای هم سوی آن را به رویکرد تقابلی سوق داد که جنگ سرد را میان بلوک شرق و غرب رقم زد

🌍و زمانیکه 109 سند از فعالیتهای جاسوسی شوروی در کانادا، بریتانیا و ایالات متحده در سال 1945 توسط یکی از کارمندان رده پایین سفارت شوروی در شهر اتاوای کانادا به نام ایگور گزنکو همراه با تقاضای پناهندگی ارائه و آشکار گردید، بهانه ای شد برای ایالات متحده آمریکا که بی تردید، توسعه طلبی اقتصادی را سرلوحه ی برنامه های خود قرار داده بود که با جدیت برای پیروزی در این رقابت و مغلوب نمودن قدرت سوسیالیستی شوروی، همه ی توان و ابزار خود را در جنگ سرد به کار گیرد.
پیشروی سوسیالیسم تا قلب قاره ی اروپا و نفوذ آن به فرانسه، ایتالیا، پرتغال و حتی انگلستان و ریشه دواندن در قاره ی آسیا و کشورهای خاور دور از جمله ویتنام، کامبوج، لاتوس و نپال و ایجاد تحرکات کمونیستی در هندوستان و افغانستان و ایران موجب گردید دولت آمریکا، سیاستهای نوینی را برای جلوگیری از گسترش کمونیسم به کار گیرد که در نتیجه، موجب حساسیت بیشتر امریکا نسبت به کشورهایی که با اتحاد جماهیر شوروی، مرز مشترک داشتند گردید.
 
🌍البته، آنچه به عنوان دلایل رویکرد تقابلی آمریکا در برابر شوروی و آغاز جنگ سرد ذکر شد، ما را به نگاهی عمیقتر که محاط بر این استراتژی مقابله جویانه، خط مشی دولت آمریکا را تبیین می نماید وامیدارد و این پرسش را در بطن خود مطرح می نماید که نفوذ و گسترش کمونیسم در کشورهای مذکور، چگونه میتوانست تهدیدی برای ایالات متحده باشد و چه چیزی را در این ابرقدرت تازه قدکشیده پس از جنگ جهانی دوم، در مخاطره قرار می داد که منجر به یک درگیری جدی ایدئولوژیک و ژئوپلتیک در ابعاد گسترده ای با عنوان جنگ سرد گردد و کارزارهای تبلیغات سیاسی، جنگ روانی، اعمال تحریم های گسترده و رقابتهای علمی و ورزشی را در صحنه جهانی، میان این دو رقم بزند که در پس مسابقه های تسلیحاتی در حوزه ی هسته ای و استقرار پایگاههای نظامی به عرصه ظهور رسید.
 
🌍و آیا استراتژیهای به کار گرفته شده در آمریکا که تفوقی ظاهری را با انگیزه ای جدی نمایان مینمود، و در نهایت با فروپاشی دیوار برلین، به سودای پیروزی قدرت استکباری غرب رنگ امید بخشید و با فروپاشی شوروی، ادعای فتح الفتوحی با عنوان آغاز نظم نوین جهانی توسط امپریالیسم آمریکایی را تقویت نمود، حقیقتا و فراتر از امید بخشیهای انتزاعی سیاستمداران و دولتمردان آمریکا، جهانی بدون مرز با نظم پیش کش شده از سوی غرب را برای مردم دنیا به تصویر می کشید که برآورده کننده ی نیازها و آرزوهایشان باشد؟

ادامه دارد....

✍️ مریم اشرفی گودرزی
کد مطلب : 319479