توصيه به ديگران
۰
دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۲۰
زینب(س) اگر نبود کتاب خدا نبود/ یک یاحسین(ع) بر لب ما و شما نبود
پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) در وقت تولد ایشان فرمودند:به حاضران و غايبان وصيت و سفارش مي کنم که احترام اين دختر را نگه دارند.
زینب(س) اگر نبود کتاب خدا نبود/  یک یاحسین(ع) بر لب ما و شما نبود
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز نیمه ماه رجب مصادف است با سالروز وفات شهادت گونه ی ام المصائب بنت العلی المرتضی علیه السلام حضرت زینب کبری سلام الله علیها.

بنا بر این گزارش پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) در وقت تولد ایشان فرمودند:به حاضران و غايبان وصيت و سفارش مي کنم که احترام اين دختر را نگه دارند.
رياحين الشريعه، ج3، ص38.  

گريه امام زمان عجل الله تعالی در وفات زينب کبری سلام الله علیها

 
مرحوم آيت الله سيد نورالدين جزايرى (متوفى ۱۳۴۸ ه‍ ق) آورده است كه عالم دانشمند و محدث خبير شيخ محمد باقر قاينى ، صاحب كتاب كبريت الاحمر در كتاب كشكول خود به نام (سفينة القماش) مى نويسد:
در عصرى كه در نجف اشرف به تحصيل علوم حوزوى اشتغال داشتم در آنجا سيدى زاهد و پرهيز كار بود كه سواد نداشت، روزى در حرم حضرت على (علیه السلام) به زيارت مرقد حضرت مشغول بود، ديد يكى از زائران ترك زبان، گوشه اى از حرم نشست و مشغول تلاوت قران شد، اين سيد جليل احساساتى شد و به خود گفت: آيا سزاوار است كه ترك و ديلم قران، كتاب جدت را بخوانند و تو بى سواد باشى و از خواند آيات قرآن محروم بمانى ؟! او از روى غيرت و همت قسمتى از اوقاتش را در سقايى (آبرسانى) صرف كرد تا مخارج زندگى اش را تاءمين كند، و قسمت ديگر را به تحصيل علوم پرداخت و كم كم ترقى كرد تا به حدى كه در درس خارج آيت الله العظمى ميرزا محمد حسن شيرازى (ميرزاى بزرگ) شركت مى كرد و به درجه اى رسيد كه احتمال مى دادند به حد اجتهاد رسيده است. اين سيد جليل و پارسا براى من چنين نقل كرد:
در عالم خواب امام زمان حضرت ولى عصر (عجل الله تعالی ) را ديدم، بسيار غمگين و آشفته حال بود، به محضرش رفتم و سلام كردم، سپس ‍عرض كردم: (چرا اين گونه ناراحت و گريان هستىید ؟) فرمودند: امروز روز وفات عمه ام حضرت زينب (سلام الله علیها) است. از آن روزى كه عمه ام زينب (سلام الله علیها) وفات كرده، تاكنون، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مى كنند، آن چنان مى گريند كه من بايد بروم و آنها را ساكت كنم، آنها خطبه حضرت زينب (سلام الله علیها) را كه در بازار كوفه خواند، مى خوانند و مى گريند، من هم اكنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نموده
لام الله علیها
ام .
(خصائص الزينبيه ، ص ۲۱۱ و ۲۱۲ )

🔹پس مواظب باشیم احترام و غم عزای این بانوی بزرگ اسلام در لابلای شادی سیزده فروردین گم نشود. 


  شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است
آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است
 
راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست
افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است
 
با وقار و با صلابت کن صدایت را بلند
چون که رمز اقتدار ما دم "یازینب"است
 
چشم او غیر حسین ابن علی چیزی ندید
روشنی ما "رأیت الا جمیلا" زینب است
 
هاله ای از نوردورش راهمیشه میگرفت
آری آن مستوره ی دور از تماشازینب است
 
آنکه ازحجب و حیا وپاکی وشرم وعفاف
چشم همسایه ندیده سایه اش را زینب است
 
خم به ابرویش نیاورده است درطوفان درد
آنکه صبر از دست او افتاد از پازینب است
 
آنکه باآن خطبه ی غراّی خود یکباره کرد
مردمان کوفه را گریان و رسوا زینب است
 
حجت خلق خدا را با وجودش حفظ کرد
آنکه بااحیاگری اش کرده غوغازینب است
 
آن که عصر واقعه با آن همه داغ عزیز
دشمنان را برد از رو ماند برجازینب است
 
محمد حسن بیات لو


#حضرت_زینب
 
کیست این بانو که بر دلها خدایی می‌کند
کِشتیِ بی بادبان را ناخدایی می‌کند
هرکه گوید یاحسین او را هوایی می‌کند
آنکه امشب باز ما را کربلایی می‌کند
 
دختر یعسوب دین حیدر، مسلّم زینب است
 
قافله سالار، بعد از حضرت ارباب، اوست
آنکه دارد یک دل آزرده و بی‌تاب، اوست
آنکه اِستاده چو کوهی در دل گرداب، اوست
روضه‌خوانِ کربلا و نیزه‌ی مهتاب اوست
 
آنکه دارد سینه‌ای آکنده از غم زینب است
 
اینکه افتاده به پایش وسعت کرببلا
لابه لای نیزه‌ها می‌رفت اما بی صدا
رفت اما سوخت جانش در میان خیمه‌ها
یک نگاهش روی محمل جانب خون خدا
 
بینِ گودال آنکه دیده داغ اعظم زینب است 
 
بین خیمه معجرش آتش گرفت و دم نزد
گوشه‌ی چشم ترش آتش گرفت و دم نزد
گیسوان خواهرش آتش گرفت و دم نزد
از عطش بال و پرش آتش گرفت و دم نزد
 
آنکه دارد در دلش شورِ محرّم زینب است 
 
رضا باقريان


#حضرت_زینب 
 
امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم
همراه سیِّد الشُّهداء گریه می کنیم
صاحب زمان گرفته عزا گریه می کنیم
از داغ روح صبر و وفا گریه می کنیم
مثل تمامیِّ
لیه السلام
علما گریه می کنیم
 
آقا ببین که با رفقا گریه می کنیم
 
امشب به یاد عمِّه ی سادات مضطرم
گریه کن مصیبت و غمهای خواهرم
شد کهنه پیرهن همه ی عشق و باورم
مثل غروب غصِّه و غم فکر معجرم
راویِّ قصِّه های غریبیِّ دلبرم
 
هجران سر آمده به خدا گریه می کنیم
 
در زیر آفتابم و مثل تو تشنه لب
جان دادن شبیه تو شیرینتر از رطب
از دوریِّ تو زینب غمدیده کرده تب
یکسال و نیم زندگیِّ بی تو العجب!!!
کردم شکایت از غم هجران تو به رب
 
با حق به یاد فاصله ها گریه می کنیم
 
یکسال و نیم درد جدایی کشیده ام
حالا ببین چگونه کنارت رسیده ام
هرگز عجیب نیست اگر قدخمیده ام
آخر به روی نیزه سر یار دیده ام
چوبی به لب نشست و لبم را گــَزیده ام
 
ای زینبی بدان که کجا گریه می کنیم؟!
 
جایی که از حسین بخوانیم کربلاست
مهمان روضه ی غم گودال تو خداست
دارم یقین که مادر ارباب پیش ماست
همراه دخترش شده تب دار نینواست
شیب الخضیب غصِّه ی زهرا و مرتضاست
 
آهی کشید مادر و ما گریه می کنیم
 
آهی کشید و زیر لبش گفت یا حسین
دیدم که می زنی گل من دست وپا حسین
دشمن سر تو برده روی نیزه ها حسین
زینب کجا و بزم حرامی کجا؟! حسین
چوب است مزد قاریِّ قرآن ما حسین
 
ما تا ظهور عدل و صفا گریه می کنیم
 
حسین ایمانی#حضرت_زینب 
 
گوشه ی خانه ی خود جای به بستر دارد
مثل زهرا شده و دست روی سر دارد
 
دختر فاطمه و حیدر کرار  است این
عفت فاطمه و هیبت حیدر دارد
 
زینت حیدر و پیغامبر کرببلاست
این که در جان خود اوصاف پیمبر دارد
 
گریه گریه همه ی بستر او تر شده است
مثل یک لاله ی مجنون، دل پرپر دارد
 
لحظه لحظه همه ی خاطره ها در ذهنش
یادی از پر زدن سوره ی کوثر دارد
 
گُر گرفته بدنش، در تب و تاب است تنش
یاد دیوار و دری روضه ی مادر دارد
 
همه ی عمر به دل عشق حسینی پرورد
به لبش ذکر حسین تا دم آخر دارد
 
ظرف یک سال غم کرببلا پیرش کرد
قامتش تا شده، درد کمر و سر دارد
 
بدنش را طرف سایه نیارید فقط
سینه ای داغ تر از داغ برادر دارد
 
به روی سینه ی او پیرهن خونین اش
زیر لب زمزمه ی روضه ی حنجر دارد
 
زیر لب زمزمه می کرد: خدایا... نزنید
"این هلال سر نی آمده دختر دارد"
 
دختران علی و فاطمه در بازارند
صورتش سوخته زینب... غم معجر دارد
 
وحید محمدی
کد مطلب : 232735