یادداشت زیر حاوی نکات راهبردی درخصوص تشکیل، اوجگیری، اضمحلال و روشهای احیای جهاد سازندگی است.
به گزارش عصر امروز تعارف را کنار بگذاریم؛ نگاه ما به جهاد سازندگی عمیقاً دچار اعوجاج و چولگی است؛ بگیرید یک چیزی در این حد که هواپیمای فوق مدرن را، گاری بپنداریم! تا این حد. جهاد سازندگی یک مدل پیشتاز و مختص انقلاب اسلامی برای پاسخگویی به نیازها در تمامی عرصهها بود، حال آنکه ما این نهاد را به یک مجموعه جوانهایی که مدرسه میساختند، جاده میکشیدند و لوله آب به خانهها میبردند، تقلیل میدهیم. برای اینکه مسئله روشن شود باید به 4 دسته مسئله زیر پاسخ دهیم:
1.اساساً جهاد سازندگی با چه هدفی تأسیس شد؟ این مدل که مانند آن در هیچ برهه تاریخی و در هیچ کجای دنیا مسبوق به سابقه نبود، چرا باید در ایران اسلامی ایجاد شود و بیش از دو دهه استمرار یابد؟ (که بعداً زاید فرض شود و از بین برود؟) چه نیازهای در آن مقطع وجود داشت و از آن مهمتر اینکه چه مدلی برای پاسخگویی به آن نیاز ارائه شده بود؟
2.جهاد سازندگی چگونه نهادی بود؟ آیا این نهاد، آنگونه که همه میاندیشیم، متشکل از جوانانی بود که به روستاها رفتند و با اخلاص، نیازهای عمرانی مردم مانند جاده، مدرسه، حمام، لولهکشی، کشاورزی و دامداری را برآوردند؟ نقش آنها در آبادانی کشور تا چه حدی بود؟ سطح سواد این گروه چقدر بود؟ نقش آنها در جنگ ــ جز رانندگی لودر و ساخت سنگر ــ در چه زمینههایی متبلور شد؟
3.چرا این نهاد باقی نماند؟ آیا مدل موازی یا جایگزینی داشتیم، که این نهاد را حذف کردیم؟ چه نقصهایی در این نهاد وجود داشت که به حذفش انجامید؟ آیا اضمحلال جهاد حاصل یک توطئه خارجی بود؟ آیا باید به ادغام کنندگان و حذف کنندگان این الگو، آفرین گفت، یا لعن و نفرین؟ چرا مجلس، دولت و سایر نهادهای اجرایی در ادوار مختلف، تا این اندازه نسبت به این نهاد کرخت و بیحس و بیاعتنا هستند؟ (یا بهتر بگوییم حتی گارد دارند...)
4.حالا که قریب دو دهه از حذف جهاد میگذرد، شرایط احیای آن ــ اگر بخواهیم احیا کنیم ــ چه خواهد بود؟ آیا همان مدل جهاد سازندگی سال 58 جوابگوی نیازهای امروز ماست؟ آیا مدلهایی مانند بسیج سازندگی جایگزین آن مدل است؟ آیا مدل جدیدی باید طراحی شود؟ این مدل باید متمرکز باشد یا غیرمتمرکز؟ چه کسی متولی احیای این مدل است؟ دولت؟ سپاه؟ بسیج؟ بقیتالسیف باقیمانده از جهاد سازندگی؟ رهبری؟ مردم؟ مجلس؟ کدام نهاد؟
برای پاسخ به این پرسشها ابتدا باید نگاهمان به جهاد نگاهی درست، محققانه و منصفانه باشد. گرچه دستیابی به پاسخ این سؤالات به تفصیل در ادامه سلسله گزارشهای «جهاد سازندگی» در خبرگزاری تسنیم، در دستور کار قرار دارد، اما ذیلاً بصورت اجمالی به این پرسشها پاسخ داده میشود.
* پاسخ به پرسشهای دسته اول
س: اصلاً جهاد سازندگی با چه هدفی تأسیس شد؟ این مدلی که مانند آن در هیچ برهه تاریخی و در هیچ کجای دنیا مسبوق به سابقه نبود، چرا باید در ایران اسلامی ایجاد شود و بیش از دو دهه استمرار یابد؟ چه نیازی وجود داشت و از آن مهمتر اینکه چه مدلی برای پاسخگویی به آن نیاز ارائه شده بود؟
ج: جهاد سازندگی یک مدل نو و بیسابقه بود، به این دلیل که انقلاب اسلامی یک مدل نو و بیسابقه بود. این انقلاب در شرایطی پیروز شد که بسیاری از روستاهای ایران، در بعد اقتصادی، از حداقل زیرساختهای زندگی محروم بودند؛ و در بعد اجتماعی هم حداکثر محرومیت و توسعهنیافتگی و فقر فرهنگی دامنگیر روستاها بود؛ روستاها در حرکتهای اجتماعی و سیاسی ــ از جمله پیروزی انقلاب اسلامی ــ کمترین تأثیر را داشتند؛ از فرط محرومیت. در شهرها هم احیای اقتصاد کشور به تفکری و اقدامی انقلابی و «جهادی» نیاز داشت.
در این شرایط انقلاب با شعار توحید و عدالت اجتماعی ــ دو شعار مهم انبیای الهی ــ پیروز شده بود. جوانانی که دلسپرده حرکت امام بودند، از او مطالبه کردند و این پیر فرزانه نیز زمانی که زمینه را مساعد دید، با درایت مثال زدنی این نهاد بیمثال را تأسیس و بعدها با دقت هدایت کرد. رابطه امام و بچههای جهادی، رابطه عاشقانهی دوسویه بود. امام برای اینان از واژه هایی استفاده میکردن که مختص همین گروه بود؛ مانند: «فرزندان عزیز جهادیم!»
س: جهاد سازندگی چگونه نهادی بود؟ آیا این نهاد، آنگونه که همه میاندیشیم، متشکل از جوانانی بود که به روستاها رفتند و با اخلاص، نیازهای عمرانی مردم مانند جاده، مدرسه، حمام، لولهکشی، کشاورزی و دامداری را برآوردند؟ نقش آنها در آبادانی کشور تا چه حدی بود؟ سطح سواد این گروه چقدر بود؟ نقش آنها در جنگ ــ جز رانندگی لودر و ساخت سنگر ــ در چه زمینههایی متبلور شد؟
ج: جهاد سازندگی ــ با بدنه ارزشی و فعال، و با هدایت و نظارت مستقیم حضرت امام ــ برای پاسخگویی به نیازهای «جهادی» کشور در همه عرصهها تأسیس شد. برای مثال:
در روستا
در روستاها جز مواردی که بر شمرده شد ــ یعنی نیازهای عمرانی ــ «رفع محرومیت در ابعاد گوناگون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی» وجهه همت جوانان جهادی قرار گرفت. جهاد سازندگی در سال اول تأسیس (یعنی همان سال 1358) انقلابی اجتماعی در روستاها بر پا کرد؛ به این ترتیب که با راهاندازی شوراهای روستا، ساختار قدرت سیاسی اجتماعی روستا را از شکل خانخانی یا کدخدایی به شورایی تغییر داد.
بنابراین بر خلاف تصورات رایج، حل تمامی ابعاد مشکلات روستاها در دستور کار جهاد سازندگی بود، و با بدنهای فعال و ساختار غیربروکراتیک و چابک، این مهم را به بهترین نحو به انجام میرساند. این نهاد به تنهایی بار تمام بخشها و وزارتخانهها در ساختار سنتی و کند بروکراتیک جاری را بر دوش میکشید؛ عرصههای عمران، بهداشت و درمان، آموزش، صنعت، کشاورزی، تجارت، مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و جز اینها، همگی متولی سنتی داشت (و دارد)، اما جهاد همه این بخشها را در زمان کوتاهی در روستاها سامان بخشید.
اما شاید مهمترین ثمره فعالیت جهاد سازندگی ــ جز رویکردهای دانشی و حل مسائل کشور ــ این بود که فکر انقلاب اسلامی را به عمق دورافتادهترین روستاها برد، و انقلابی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در روستاها برپا کرد. جهاد سازندگی عمق استراتژیک انقلاب اسلامی را تا دورترین روستاها تثبیت کرد.
در جنگ
اسنادی وجود دارد که فقط یک روز پس از آغاز جنگ، بچههای جهاد برای بیرون راندن دشمن ملت به جبههها رفتند؛ همزمان با سپاه و ارتش 5 قرارگاه و بیش از 40 گردان مهندسی رزمی تشکیل دادند و پیچیدهترین نیازهای مهندسی رزمی جنگ را به سامان رساندند. جز جادهکشی و سنگرسازی که همه کم و بیش از آن مطلعاند، ساخت طرحهای پیچیده، مانند پلهای معلق، اولین موشک جمهوری اسلامی با برد حدود 150 کیلومتر، دستگاه مینروب، دستگاه ساخت ابر مصنوعی در مناطق عملیاتی، خودروی دوگانه آبی-خاکی و صدها ابتکار دیگری که در این نهاد مقدس زاده شد، در غافلگیری دشمن و ارتقاء اقتدار نیروهای خودی بسیار تأثیرگذار بود.
از نقش جهاد سازندگی در این عرصه، هرچه بگوییم و بنویسیم حق مطلب ادا نمیشود؛ برای تکمیل این بخش، بهخاطر بیاورید که سیدمرتضی آوینی هم «روایت فتح» را در «گروه تلویزیونی جهاد» تهیه میکرد.
در سایر عرصهها
شکلگیری بخشهای بسیاری در جمهوری اسلامی مرهون جهاد سازندگی است؛ از جمله مهمترین آنها میتوان به نهضت سوادآموزی، جهاد دانشگاهی و جهاد خودکفایی اشاره کرد. مدل «جهاد سازندگی» در دهه 1370، صدور انقلاب به کشورهای دیگر را آغاز کرده بود، که در محل خودش بحث خواهد شد.
س: چرا این نهاد باقی نماند؟ آیا مدل موازی یا جایگزینی داشتیم، که این نهاد را حذف کردیم؟ چه نقصهایی در این نهاد وجود داشت که به حذفش انجامید؟ آیا اضمحلال جهاد حاصل یک توطئه خارجی بود؟ آیا باید به ادغام کنندگان و حذف کنندگان این الگو، آفرین گفت، یا لعن و نفرین؟ چرا مجلس، دولت و سایر نهادهای اجرایی در ادوار مختلف، تا این اندازه نسبت به این نهاد کرخت و بیحس و بیاعتنا هستند؟ (یا بهتر بگوییم حتی گارد دارند؟)
ج: به این پرسشها، پاسخهای متنوعی داده شده است که همگی ذیل یک پارادایم میگنجد: اضمحلال جهاد سازندگی یکباره و دفعی نبود؛ بلکه در یک روند بطئی و طی حدود دو دهه، پایههای اصلی آن یکبهیک مورد حمله قرار گرفت که دو دلیل عمده داشت:
اول؛ عمق نفوذ و اقتدار جهاد در بدنه مردم ــ خصوصاً در روستاها ــ که ساختاری در کنار ساختارهای مرسوم و سنتی ایجاد کرده بود، موجب شد، مدیران ساختارهای سنتی، حضور این نهاد بدیع را برنتابند؛ حتی وزرای جهاد!
دوم؛ اصل وجود یک نهاد انقلابی که مرز نمیشناسد و مؤثر عمل میکند، بر دولتیهایی که عموماً تفکرات روشنفکری، منورالفکری، تکنوکرات و غربگرا ــ هرچه آن را صدا بزنیم ــ داشته (و دارند) ثقیل بود؛ طرفه اینکه وزرای جهاد سازندگی نیز عموماً از همین قماش بودند!
تشکیل وزارت جهاد سازندگی؛ حذف بیش از 40 گردان ظرفیت مهندسی رزمی جهاد در پایان جنگ؛ حذف شورای مرکزی جهاد سازندگی (که در تمام شئونات نماینده بدنه فعال جهاد بود و حتی وزیر تعیین میکرد) و نهایتاً ادغام جهاد در کشاورزی چهار ضربه اساسی و گامهای حذف جهاد سازندگی از صحنه قدرت سیاسی کشور بوده که توسط دو طیف فوقالذکر انجام شد. استمرار همین شرایط تاکنون سبب شده که فکر احیای جهاد در مخیله کسی خطور نکند.
س: حالا که قریب دو دهه از حذف جهاد میگذرد، شرایط احیای آن ــ اگر بخواهیم احیا کنیم ــ چه خواهد بود؟ آیا همان مدل جهاد سازندگی سال 58 جوابگوی نیازهای امروز ماست؟ آیا مدلهایی مانند بسیج سازندگی جایگزین آن مدل است؟ آیا مدل جدیدی باید طراحی شود؟ این مدل باید متمرکز باشد یا غیرمتمرکز؟ چه کسی متولی احیای این مدل است؟ دولت؟ سپاه؟ بسیج؟ بقیتالسیف باقیمانده از جهاد سازندگی؟ رهبری؟ مردم؟ مجلس؟ کدام نهاد؟
ج: واقعیت این است که کسی برای این پرسش مهم، پاسخی ارائه نمیدهد؛ احیای جهاد متضمن پاسخ به پرسشهای زیر است:
•جهاد سازندگی بدواً برای جهاد در سازندگی محرومان و روستاها شکلگرفت؛ آیا شرایط محرومان در سال 1396 مانند سال 1358 است؟ البته که خیر؛ خب، پس چرا اساساً باید جهاد دوباره شکلبگیرد؟
•آیا مدل روبروی جهاد سازندگی ــ یعنی بروکراسی غربگرای حاکم فعلی ــ جوابگوی نیازها هست؟ البته که خیر؛ پس به الگوی جدیدی با مؤلفههای نزدیک به جهاد در همه عرصهها نیازمندیم.
•آیا فعالیت با مدل جهادی مورد مطالبه رهبر فرزانه انقلاب بوده است؟ بله؛ مکرر در مکرر.
•آیا این مطالبه از سوی بدنه مردم و جوانان پرانگیزه ــ مانند مدل سال 1358 ــ فراهم است؟ البته. همان نسلی که با بصیرت مضاعف در سوریه میجنگد قطعاً آمادگی جهاد سازندگی را هم دارد.
•آیا دولت و مجلس و نهادهای مستقر آمادگی تشکیل این نهاد را دارند؟ به هیچ وجه...
•چگونه میتوان ساختارهای جاری را به تشکیل جهاد مجاب کرد؟ پرسشی که هیچکس برای آن پاسخی ندارد؛ نه که کسی پاسخی ندارد، این پرسش اساساً پاسخ ندارد؛ چطور میشود فکر غربگرا را با الگوی اسلامی آشتی داد...
و یک موضوع مهم:
فراموش نکنیم که با مدل ذهنی حضرت آقا، انقلاب اسلامی پس از استقرار و تثبیت، اکنون دوره «دولتسازی اسلامی» را میگذراند. تجلی دولت اسلامی، در نهادهایی است که اسلامی عمل کنند. آیا صنعت، کشاورزی، بانک، بودجه، دستگاه قضایی، آموزش و پرورش، سینما، صدا و سیما، شبکههای مجازی و هزار نهاد دیگر فعال در کشور، با فکر اسلامی کار میکنند؟ جهاد سازندگی از معدود الگوهایی بود که مدلهای جاری را درنوردید و یک نمونه از «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» را پیش روی همگان قرار داد. باید برای نهادسازی به سوی جامعه اسلامی و سپس تمدن اسلامی فکری کرد.