توصيه به ديگران
۰
سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۴۰
فیلم امروز؛ تقبیح احکام اسلامی، تحقیر حجاب و زن محجبه و حقنه ی فشل بودن نظام!
فیلم امروز؛ تقبیح احکام اسلامی تحقیر حجاب و زن محجبه، حقنه ی فشل بودن نظام! تقبیح ایثار و زیرسوال بردن فداکاری و ترسیم مفر بودن امر نامشروع سقط جنین را به مخاطب تحمیل می نماید!
فیلم امروز؛ تقبیح احکام اسلامی، تحقیر حجاب و زن محجبه و حقنه ی فشل بودن نظام!
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس فرهنگ و جامعه عصر امروز فیلم سینمایی امروز، روایتی نمادین از بطن حکومت، جامعه و حاکمیت امروز ایران اسلامی است که بنابر نظر بسیاری از رفرمیستهای فرهنگی، فردا فهمیده خواهد شد. اثری آرام، کم شخصیت و مملو از سکوت و سکون که سازندگان خود را بر دسته بندی آن در زمره ی فیلم‌های گازوییلی رسانده که دیر موتورشان گرم می شود.

بنا بر این گزارش امروز، صورتگَری ایرانیان مستاصلی است که در هیاهوی جامعه ی بی تفاوت، تنها پناه یکدیگر را دارند؛ اثری که با استیصال دختر جوانی صدیقه نام، در مقام سرزمین و عقیده ی جمهوری اسلامی ایران آغاز می شود که در سیر حرکتی داستان جهت وضع حمل کودک مجهول الهویه ی خود، بر ابعاد صبورانه ی یونس، در مقام مردی میانسال متوصل می شود؛ تاکسیرانی رزمنده که در نهایت مظلومیت، بر شداید روزگار سکوت پیشه نموده و در عاقبت نوزاد صدیقه از دست داده را نیز طی عملیاتی ربوده و با خود همراه می سازد.

امروز تا آنجا روشنفکری و همسو با مطامع شرکت سینمایی فرانسوی دریم  لب (Dreamlab Films) است که عمال داخلی این قبله را به تحسین و حمایت واداشته و تا به آنجا شدت دارد که بنابر نظر جعفر پناهی معلوم الحال، امروز روایت راننده تاکسى است که در سکوت با چشمانى که سفیدى‌اش به سرخى مى‌زند و پاى بى‌حسى که دیگر به درد نمى‌آید و فقط گاهى مى‌خارد و حکایت از آسیب‌هاى دوران جنگ دارد، خود را بى‌نیاز از قضاوت دیگران مى‌ببیند، او به یک نوع شناخت و آگاهى رسیده است که نیازى نمى‌بیند، در مقابل قضاوت‌هاى دیگران عکس‌العمل از خود نشان دهد. گویى شورش بدون سرو صداى فرد علیه اجتماع است.

بنابر این شالوده ی امروز بر سکوت متوقف بوده و به نوعی در برگیرنده ی مدیریت سکوت تاکسی داران و راهبران با کسوت و قدیمی خطوطی است که جنگ را اداره نموده و امروز حاکمیت کنونی که سرزمین عقیده را به فلاکت کشانده و تن او را مجروح و روح او را همچون صدیقه آزرده ساخته، عرصه را بر ایشان تنگ آورده و در این زمان جز واگویه های درونی و سکوت بیرونی، مفری از برای حفظ و بقای جامعه بر ایشان متصور نمی باشد.

به عبارت دیگر، یونس تاکسی دار، سربازی قدیمی است که در تقابل با حاکمیت کنونی (در نماد سربازان جوان فیلم که سیگار می کشند و چشمانشان به سمت دختران چرخان بوده و به جای آنکه مدافع جان، مال و ناموس وطن باشند، همین ناموس از آنها در امان نیست) مامنی صبور و بردبار برای صدیقه رنج کشیده و مظلوم می باشد؛ زنی حامله که صفحه دوم شناسنامه اش خالی است و تنها دو حالت صیغه ای و یا فاحشه بودن او مجهول است و دختری به دنیا می آورد که نهایتا با مرگ صدیقه بر سر زایمان، یونس نوزداد دختر او را بدون توجه به قوانین دست و پاگیر موجود، جهت تربیت با خود می برد تا تفکری از نوع خود بسازد و این در حالی است که گویی در این جامعه ی در حال بازسازی کسی پیگیر کار او نمی شود.

در مجموع اگر چه ظاهر امروز نقد فضای قضاوتهای بی مورد حاکم بر جامعه می باشد، اما در باطن بدون رعایت اصل اجتنبوا من مواضع التهم، در مقام تعریف یونسها به عنوان منجی آینده سازان مجهول الهویه (کودکی که پدرش معلوم نیست و مادرش نیز یعد از زایمان مرده) برآمده و این در حالی است که به جهت غیر قابل تطبیق بودن مفاهیم آن برای زندگی روزمره مخطبان و همچنین تفسیر نمادهای موجود، اسباب حضور این سینمایی را در سطح یک اثر سیاسی اجتماعی تمام عیار موجب می گردد که در کل جای بسی شگفتی است ترسیم و ترویج آن توسط نهادهای انقلابی ای همچون حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی و ... و پشتیبانی امثال این نهادها برای ساخت فیلمهایی اینچنینی و عرضه ی آن به عنوان نماینده ی فکری حاکم بر ایران اسلامی در مجامع هنری بین المللی.
کد مطلب : 93675