توصيه به ديگران
۰
شنبه ۷ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۲۹
چشم‌انداز حضور داعش در آسیای مرکزی
تحلیلگران با اشاره به افزایش جریان سلفی‌‌گری در قرقیزستان، قزاقستان، تاجیکستان، ازبکستان و منطقه «ولگا» در جنوب روسیه معتقدند پروژه داعش می‌تواند برای افراط‌گرایان منطقه به عاملی قوی برای اتحاد تبدیل شود.
Share/Save/Bookmark

به گزارش عصرامروز، پیوستن روسیه به بخش‌های پیشرو جبهه جهانی ضدتروریستی در سوریه موجب گرم‌تر شدن مباحث درباره ضروریت اتخاذ اقدامات فعال‌تر در منطقه‌ آسیای مرکزی که در نزدیکی مرزهای روسیه قرار دارد و بعد از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی نسبت به خاورمیانه از نفوذ مسکو خارج نشده، گردیده است.

در این رابطه پایگاه اینترنتی «کامرسانت.رو» با انتشار مطلبی تحلیلی، به بررسی چشم‌اندازهای به وجود آمدن استان داعش در آسیای مرکزی پرداخته است.

***ضرورت نگاه واقعی به تهدیدات منطقه‌ای

با شروع عملیات نظامی روسیه در سوریه در تاریخ ۳۰ سپتامبر سال جاری، در سخنان نمایندگان دولت روسیه بیشتر می‌توان افکاری را دید مبنی بر آنکه اوضاع تروریسم در خاورمیانه را نباید جدا از موقعیت روسیه و کشورهای همسایه آن که اکثر جمعیت آنها را مسلمانان تشکیل می‌دهند، تلقی کرد.

در کنار این دیدگاه‌ها، فراخوان‌‎هایی را در جهت ایجاد مکانیسم‌های جدید امنیت منطقه‌ای در کشورهای مستقل همسود و تقویت مرزهای کشورهای آسیای مرکزی از جمله با مستقر شدن نظامیان روسیه در این منطقه می‎توان مشاهده کرد.

اوضاع در افغانستان و ضروریت مبارزه با گسترش تروریسم جهانی موضوعات اصلی نشست ماه سپتامبر سازمان پیمان امنیت جمعی در «دوشنبه» و دیدار رؤسای جمهور کشورهای مستقل همسود در سپتامبر سال جاری در «آستانه» بودند.

«ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه در دیدار با رؤسای جمهور کشورهای مستقل همسود اظهار داشت که اوضاع در افغانستان «نزدیک به بحرانی» است و به همکاران خود پیشنهاد بررسی فرصت‌های تشکیل نیروهای مشترک در جهت دفاع از مرزها را مطرح کرد.

به گفته رئیس جمهور روسیه، «تروریست‌های دارای درجات مختلف بوده و اهداف خود را برای گسترش نفوذ مخفی نمی‌کنند که یکی از اهداف آنان نفوذ در منطقه‌ آسیای مرکزی می‌باشد.»

این خطر با تلاش سازمان تروریستی داعش برای گسترش نفوذ در خاک افغانستان پررنگ‌تر می‌شود.

گروه‌های مسلح افراطی در خاک افغانستان را می‌توان به کسانی تقسیم کرد که اهداف آنان از خاک افغانستان و پاکستان و باصطلاح جهاد بین‌المللی مشروط بیرون نمی‌رود.

اولین گروه مانند جنبش طالبان با وجود همکاری تنگاتنگ با ایدئولوگ‌های جهاد جهانی، بر مبارزه با مقامات محلی تمرکز دارد.

گروه دوم از جنبش‌های بزرگی تشکیل شده است که ساکنان کشورهای آسیای مرکزی در آن عضویت دارند.

هدف چنین جنبش‌هایی برگزاری فعالیت مخفی و اقدامات گسترده در دیگر کشورها و سرنگونی رژیم حاکم بر کشورها در دوره بلندمدت می‌باشد.

اما در سال‌های اخیر جنبش‌های دارای بیشترین طرفدار و قدرتمند از نظر نظامی مانند «حرکت اسلامی ازبکستان» (که در سال‌های ۱۹۹۰ به وجود آمدند) دچار درگیری در داخل افغانستان و بین دیگر گروه‌هایی که در این کشور فعالیت دارند، شدند.

***تلاش داعش برای جذب دیگر گروه‌های افراطی

در نتیجه گسترش سریع ایدئولوژی داعش بیرون از مرزهای باصطلاح «خلافت» خاورمیانه، در آغاز سال جاری آسیای مرکزی به عنوان «ولایت خراسان» (منطقه‌ای تاریخی که بخش‌هایی از خاک افغانستان، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی را شامل می‌شود) این گروه فراخوانده شد.

اما در این مرحله ارزیابی وسعت واقعی این اتفاق مانند ارزیابی کردن این است ‌که آیا «ولایت خراسان» پروژه‌ نیروهای خارجی است که در آسیای مرکزی دارای منافع هستند ضمن آنکه پیش‌بینی اینکه آیا نیروهای محلی از قبال «خلافت» برای اهداف خود استفاده می‌کنند، سخت است و کار آسانی به نظر نمی‌آید.

اطلاعات در مورد فعالیت داعش در افغانستان کم است و تحقیق کردن درباره اطلاعاتی که در دست می‌باشد، سخت است و احتمالا از طرف برخی مقامات افغانستانی که سعی دارند از آمریکا کمک اضافی جلب کنند، تحریف می‌شود.

اولین اخبار در مورد پیدایش جوخه‌هایی که تحت پرچم داعش می‌جنگند و فعالیت داعش را در افغانستان تبلیغ می‌کنند، یک سال پیش و بلافاصله پس از فراخوانی «خلافت» در خاورمیانه به وجود آمد.

تقریبا در همان موقع اخباری درباره پیوستن حرکت اسلامی ازبکستان به داعش پخش شد که در واقع، در همان هنگام رهبران حرکت اسلامی ازبکستان فعالیت داعش را قبول ‌کردند.

در سال جاری «عثمان غازی» رئیس فعلی قدیمی‌ترین و بزرگترین گروه تندرو در آسیای مرکزی، به «خلیفه » «ابوبکر البغدادی» سوگند وفاداری خورد یعنی شش ماه بعد از آنکه «حافظ سعیدخان» یکی از رهبران جنبش طالبان در پاکستان (فرمانده طالبان در استان قومی «آراکزا») به البغدادی سوگند وفاداری یاد کرد.

رهبران داعش در سخنرانی عمومی خود حافظ سعیدخان را به عنوان والی «ولایت خراسان» منصوب کردند.

«پروژه خراسان» چهارمین بخشی شد که می‌توانست تحت نام داعش فعالیت تروریستی را به پیش ببرد اما به خاطر تفرقه در میان اعضای محلی «ولایت خراسان»، نتوانست به جبهه جهادی واحدی تبدیل گردد.

گروه‌هایی که به عنوان سازمان‌های تروریستی و افراطی در فضای شوروی سابق شناخته شده‌اند، در حد گروه داعش کارهای خشونت‌آمیز انجام نمی‌دهند.

*** لزوم جدی شمردن خطرات داعش در افغانستان و آسیای مرکزی

«صلاح‌الدین ربانی» وزیر امور خارجه افغانستان در گفت‌وگو با پایگاه اینترنتی «ولاست» اعتراف کرد که احتمالا در کشور وی نمایندگان داعش نسبت به دیگر گروه‌های جنگجو زیاد نیستند.

وی در این رابطه گفت: در حال حاضر آنها زیاد نیستند و آنها یکی از گروه‌هایی هستند که با طالبان می‌جنگند اما ما با در نظر گرفتن شهرت در حال رشد داعش، باید این خطر را خیلی جدی بگیریم.

به گفته‌ وی، اهالی ازبکستان، تاجیکستان و چچن اساس طرفداران داعش در افغانستان را تشکیل می‌دهند.

در حال حاضر شبه‌نظامیان داعش سعی دارند تا در مناطق معین شرق، جنوب و جنوب-غرب افغانستان با جذب کردن اعضای جدید در استان‌های «کونار» و «نانگرهار»، «گازنی»، «گیلمند» و «فرح» که در مناطق مرزی با پاکستان قرار دارند، خود را تقویت کنند.

براساس برخی از اطلاعات، در ماه سپتامبر طالبان همراه با شبه‌نظامیان داعش به «قندوز» واقع در مرز شمالی افغانستان به طور مؤثر حمله کردند.

با این وجود، در اکثر استان‌ها طالبان با اعضای سابق خود که به داعش پیوسته‌اند، در حال جنگ هستند اما طالبان در شمال افغانستان به داشتن همکاری با تندروهای حرکت اسلامی ازبکستان تحت لوای پرچم داعش ادامه می‌دهند.

در این باره «کمال قاسم‌اف» پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری آذربایجان عنوان می‌کند: بنابر فتوا، پیام و بحث‌ها در پورتال‌های اسلامی داعش اساس ایدئولوژی برای درگیری با طالبان را در سال ۲۰۱۴ آغاز کرده بودند (وقتی که در مجله داعش تحت عنوان «دابیک» مقاله‌ای منتشر شد که فعالیت طالبان مورد انتقاد شدید قرار گرفت).

این درگیری را می‌توان به عنوان ادامه‌ مقابله با «القاعده» تلقی کرد زیرا داعش نسبت به القاعده که به طور عملگرایانه به همکاری با طالبان در افغانستان نگاه می‌کند، از نظر ایدئولوژی خود را در مقابل هر ۲ گروه تروریستی قرار داد.

***داعش و اختلافات با طالبان

داعش طالبان را به همکاری با سرویس اطلاعاتی پاکستان و به نخواستن برقراری دولت اسلامی بین‌المللی و به قبول کردن مرزهای ملی که با ایده‌ خلافت فراملی مغایر است، متهم کرد («ملااختر منصور» رهبر جدید طالبان بار دیگر تأیید کرد که طالبان برای کشورهای آسیای مرکزی و دیگر همسایگان افغانستان خطری ندارند) و بدین سبب، داعش رهبران طالبان را کافر خواند.

کمال قاسم‌اف تصریح می‌کند که داعش و متحدان آن طالبان را براساس ایدئولوژی سلفیت جهادی به اینکه آنها سر قبر چهره‌های برجسته دینی و پیرمردان صوفی می‌روند (داعش آن را عبادت به قبر می‌داند)، به سنت‌های صوفی پایبند هستند (مثلا ذکرهای عمومی) و رسم و رسوم محلی را به عنوان حقوق استفاده می‌کنند (که از نظر حقوق حنفی اجازه دارد)، متهم می‌کند.

اکثر طالبان پیروان مذهب حنفی می‌باشند و به شکلی «شدیدتر» به مدرسه‌ «دیوبندی» پایبند هستند (بین این مدرسه و «سلفیت سیاسی» اشترکات زیادی وجود دارد و به همین خاطر القاعده با پیش بردن فعالیت تبلیغاتی نرم و توجه نکردن به رسم و رسوم محلی، توانست وارد سیستم طالبان شود.

«آرکادی دوبن‌اف» کارشناس مسائل آسیای مرکزی نیز معتقد است: داعش به عنوان نیرویی که از خارج آمده، در افغانستان مورد تأیید قرار نمی‌گیرد زیرا افغانی‌ها بیگانگان را دوست ندارند.

اما عامل مالی می‌تواند نقش خود را ایفا کند (داعش نسبت به طالبان یک و نیم تا ۲ برابر بیشتر پول می‌دهند اما با این وجود، طالبان به عنوان نیروی اصلی در افغانستان می‌ماند).

داعش به عنوان بازیگر خارجی در افغانستان فعلا در جهت «جذب کادرهای جدید» فعالیت می‌کند ضمن آنکه داعش تمام نیروهای خود را در جهت جنگ در سوریه و عراق صرف می‌کند.

با در نظر گرفتن واقعیت‌های میدانی، راه‌اندازی جبهه دوم در آسیای مرکزی برای داعش سخت است اما روی گرداندن چند صد یا حتی هزار شبه نظامی کاری انجام شدنی می‌باشد.

به نظر کمال قاسم‌اف بعضی از تقابل‌های طالبان با داعش ناشی از عدم تمایل طالبان برای اجازه دادن به نیروهای خود جهت رفتن به درگیری‌های سوریه و عراق و تلاش‌ها برای بستن راه‌ها برای داعش می‌باشد.

اما با این وجود، بعضی از فرمانده‌هان میدانی که با ریاست طالبان هم‌نظر نیستند، سعی دارند تا از منابع ایدئولوژیکی و رسانه‌ای داعش برای اهداف خود استفاده کنند.

اگر پیدایش داعش فعلا نمی‌تواند بر روی مبارزات داخل افغانستان تأثیر قابل‌ملاحظه‌ای را بگذارد اما این مسئله در کشورهای آسیای مرکزی می‌تواند به عامل بسیج نه فقط برای سازمان‌های افراط‌‌گرای اسلامی بلکه برای بخشی از اهالی منطقه بویژه جوانانی که سواد مذهبی کافی نداشته و به دلیل فقر نسبت به دولت نگاه منفی دارند، تبدیل شود.
مرجع : فارس
کد مطلب : 141979