توصيه به ديگران
۰
پنجشنبه ۴ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۴۵
بهترین سایل برای تقرب به خدا از نگاه امام کاظم(ع)
حضرت باب الحوائج موسی ابن جعفر علیه السلام در علم و حلم و تواضع و مكارم اخلاق و كثرت صدقات و سخاوت و بخشندگى ضرب المثل بود.
بهترین سایل برای تقرب به خدا از نگاه امام کاظم(ع)
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز حضرت امام موسى ابن جعفر صلوات اللّه و سلامه علیهما ملقب به عبد صالح در هفتم ماه صفر المظفر سال 128 هجرى قمرى در روستائى به نام أبواء بین مكّه معظّمه و مدینه منوّره از مادری با کرامت بنام حمیده خاتون، دیده بر جهان گشودند.

نام گرامیش، «موسی» و لقب مبارکش «کاظم» علیه السلام است و سجده‌های طولانی و چشمان بارانی‌اش، از عشقی پایدار و ایمانی عمیق به ساحت قدس ربوبی حکایت می‌کند چنان که در زیارت آن بزرگوار می‌خوانیم: « حلیف السجدة الطویلة و الدموع الغزیره »؛ زندگی‌اش با سجده‌های طولانی و چشمان اشکبار همراه بود.

حضرت باب الحوائج موسی ابن جعفر علیه السلام در علم و حلم و تواضع و مكارم اخلاق و كثرت صدقات و سخاوت و بخشندگى ضرب المثل بود. بدان و بد انديشان را با عفو و احسان بى‏ كران خويش تربيت مى‏ فرمود.

بنا به گفته شيخ مفيد در ارشاد امام موسى الكاظم(علیه السلام) سى و هفت فرزند پسر و دختر داشت كه هجده تن از آنها پسر بودند و على بن موسى الرضا(علیه السلام) امام هشتم افضل ايشان بود. از جمله فرزندان مشهور آن حضرت احمد بن موسى و محمد بن موسى و ابراهيم بن موسى بودند. يكى از دختران آن حضرت فاطمه معروف به معصومه سلام الله عليها است كه مرقد شریفش در قم مزار شيعيان جهان است. عدد اولاد آن حضرت را كمتر و بيشتر نيز گفته ‏اند.

از مشکلات روزهای نخستین امامت موسی بن جعفر علیه السلام، ادّعای امامت دروغین برادر بزرگ‌تر حضرت، عبدالله افطح، بود که گروهی را به دنبال خود کشید و فرقه “فطحیه” به همین ترتیب شکل گرفت. هر چند با برخورد روشنگرانه‌ی امام، عبدالله با شکست روبرو گردید.

هفت کلام ناب از امام هفتم

إنَّ أعظَمَ النّاسِ قَدَراً الَّذِی لایَرَی الدُّنیا لِنَفسِه خَطَرا، اما إنَّ أبدانَكُم لَیس لَها ثَمَنٌ إلّا الجَّنه، فَلا تَبِیعُوها بِغِیرِها
به راستی كه با ارزش ترین مردم كسی است كه دنیا را برای خود مقامی نداند، بدانید بهای تن شما مردم، جز بهشت نیست، آن را جز بدان می فروشید.  تحف‌العقول‌، ص‌410

أفضَل مَا یَتَقَرَّبُ بِه العَبدِ إلَی الله بَعدَ المَعرِفَهُ بِه الصَّلاه وَ بِرُّ الوالِدَینِ و تَركُ الحَسَد و العُجبُ و الفَخر
بهترین چیزی كه به وسیله آن بنده به خداوند تقرب می جوید، بعد از شناختن او، نماز و نیكی به پدر و مادر و ترك حسد و خودبینی و به خود بالیدن است.  تحف‌العقول‌، ص‌ 412
 
إنَّ الله حَرَّمَ الجَنَّهَ عَلی كُلِّ فَاحِشٍ بذِی قَلِیلِ الحَیاءِ لا یُبالِی مَا قَال وَ لا مَا قِیل فِیه
خداوند بهشت را بر هر هرزه گوی كم حیا كه باكی ندارد چه می گوید و یا به او چه گویند حرام گردانیده است.  تحف‌العقول‌، ص‌ 416
 
إیّاكَ و الكِبر، فَإنَّهُ لایَدخُلُ الجَنَّهَ مَن كَانَ فِی قَلبِه مِثقالَ حَبَّهٍ مِن كِبر
از كبر و خودخواهی بپرهیز، كه هر كسی در دلش به اندازه دانه ای كبر باشد، داخل بهشت نمی شود.  تحف‌العقول، ص‌ 417
 
إیّاكَ و مُخَالِطَهُ النّاس و الإنس بِهِم إلا أن تَجِدَ مِنهُم عَاقِلاً و مَأمُوناً فَآنَسَ بِه و أهرَبَ مِن سایِرهِم كَهَربُكَ مِن السِّباعِ الضّارِیه
بپرهیز از معاشرت با مردم و انس با آنان، مگر این كه خردمند و امانت داری در میان آنها بیایی كه (در این صورت) با او انس گیر و از دیگران بگریز، به مانند گریز تو از درنده های شكاری.  تحف‌العقول ، ص‌ 420

كُلَّما أحدَثَ النّاس مِنَ الذُّنُوبِ ما لَم یَكُونُوا یَعمَلُون، أحدَثَ اللهُ لَهُم مِن البَلاءِ مَا لَم یَكُونُوا یَعِدُّون
هرگاه مردم گناهان تازه ای که نمی كردند انجام دهند، خداوند بلاهایی تازه به آن ها دهد كه به حساب نمی آوردند.  تحف‌العقول ، ص‌ 434
 
مَن استَوی یَوماهُ فَهُو مَغبُون، و مَن كَان آخَر یَومَیه شَرُّهُما فَهُو مَلعُون، و مَن لَم یَعرف الزِّیادَه فِی نَفسِه فَهُو فی نُقصان، و مَن كان إلی النُّقصان فَالمَوتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الحَیاه

كسی كه دو روزش مساوی باشد، مغبون است، و كسی كه دومین روزش، بدتر از روز اولش باشد ملعون است، و كسی كه در خودش افزایش نبیند در نقصان است، و كسی كه در نقصان است مرگ برای او بهتر از زندگی است. بحاالانوار، ج‌ 78، ص‌ 327
 
لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسبُ نَفسَه فِی كُلِّ یَومٍ، فَإن عَمِلَ حسناً استَزدادَ الله، و إن عَمِل سَیِّئاً استغفِرُ الله مِنه و تَاب إلیه
از ما نیست كسی كه هر روز حساب خود را نكند، پس اگر كار نیكی كرده است از خدا زیادی آن را بخواهد، و اگر در آن كار بدی كرده، از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.  اصول‌الكافى، ج‌ 4، ص‌ 191
کد مطلب : 220259