به گزارش
سرویس فرهنگ و جامعه عصر امروز هشتمین جشن منتقدان سینمای ایران پنجشنبه گذشته در حالی برگزار شد که بسیاری از کارگردانان مطرح کشور از جمله ابراهیم حاتمی کیا با اینکه فیلمش، «چ»، چهار جایزه اصلی جشن را از آن خود کرده بود، در مراسم مذکور شرکت نکرده بودند.
بنا بر این گزارش در این مراسم هر چند عدم حضور ابراهیم حاتمی کیا کارگردان موفق سینمای ایران بسیار پررنگ بود اما از سوی دست اندرکاران جشن تلاش می شد تا این اتفاق کمتر به چشم بیاید!
به نظر میرسد عدم حضور ابراهیم حاتمی کیا در این جشن، علیرغم اینکه فیلم حاتمی کیا برنده چهار جایزه این جشنواره بود، نشان دهنده خط اعتراضی است که وی از جشنواره فیلم فجر سال گذشته در مواجهه باسیاست های فعلی حاکم بر سینمای ایران دنبال کرده است می باشد.
این خط در برابر جریان حاکم بر سینما در وزارت فرهنگ و ارشاد و خانه سینما می باشد که مورد انتقاد بسیاری دیگر از کارگردانان مطرح کشور نیز می باشد.
به گزارش خبرنگار ما از نکات عجیب دیگر این جشن، این بود که فیلم توقیف شده «خانه پدری» ساخته کیانوش عیاری سه جایزه اصلی این جشن را به خود اختصاص داد!
کیانوش عیاری در سخنان خود درباره عدم ساخت فیلم پس از توقیف فیلمخانه پدری گفت: «فیلم نساختن من به دلایل کاملاً شخصی است. مشکلات فیلمخانه پدری کمترین تأثیر را در این امر دارد».
کیانوش عیاری در ادامه گفت: « همه فیلمسازان سینمای ایران آنقدر دچار خودسانسوری هستند که از خط قرمزها عبور نمیکنند».
البته عیاری هیچ اشاره ای نکرده است به اینکه پس با این همه خودسانسوری ادعایی وی پس چرا برخی از فیلمهای ایرانی این همه مورد تفقد جشنواره های خارجی قرار می گیرند!
آیا بخاطر تکنیک فوق العاده یا صحنه پردازی های جذاب و... می باشد که ما اینها را در تماشا در پرده سینماهای خودمان نمی توانیم درک کنیم! یا شاید هم همچون فیلم ایشان پر از سیاه نمایی از وضعیتی است که این فیلمها از جامعه ایرانی به تصویر کشیده اند می باشد که اتفاقا توقیف فیلم وی نیز به همین جهت بوده و لاغیر!
همچنین در این مراسم برخی تلاش کردند تا حضور جعفر پناهی فیلم ساز فتنه گر را نیز پراهمیت جلوه دهند؛ از جمله اینکه شادمهر راستین در سخنان خود گفت: «فقط دو کلمه میگویم؛ جعفر پناهی»! و متاسفانه باید گفت که یک مراسم کاملا صنفی به یک میتینگ سیاسی تبدیل شده بود.
این نوع اقدامات به خوبی نشان می دهد که چرا مردم با سینمای در حال ورشکسته ایران قهر کرده اند و هرزگاهی اگر کارگردانی فیلمی بسازد که از دایره این تنگ نظری های سیاسی رهایی یافته باشد چطور مورد استقبال آنان قرار می گیرد.
سینمای ایران تا زمانی که نتواند بر اساس اعتقادات و واقعیات دینی و ملی این مردم شکل بگیرد همین است که می بینید عدم اقبال از سوی مخاطبان و تمجید و اهدای پولهای شبهه ناک از سوی جشنواره های معاند!