توصيه به ديگران
۰
سه شنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۳۱
دنیا از دید امام هادی(ع)
امام هادی (ع): دنیا بازاری است که پاره ای از مردم در آن سود برند و پاره ای دیگر زیان کنند.
دنیا از دید امام هادی(ع)
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز سوم رجب المرجب مصادف است با شهادت دهمین پیشوای مسلمانان حضرت امام علی النقی(ع)، امامی که در دوران زندگانی از ترس خلفای عباسی در حصر بود و در دوران حاضر نیز به واسطه خطبه غدیریه ودفاع از مولی الموحدین امیرالمومنین(ع) آماج حملات ناجوانمردانه در فضای مجازی قرار گرفته است.

گذری بر زندگینامه امام هادی(ع)

تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع) را نیمه ذیحجه سال ۲۱۲ هجری قمری نوشته اند. پدر آن حضرت، امام محمد تقی جوادالائمه (ع) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد.

نام آن حضرت - علی - کنیه آن امام همام " ابوالحسن " و لقبهای مشهور آن حضرت " هادی " و " نقی " بود. حضرت امام هادی (ع) پس از پدر بزرگوارش در سن ۸ سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش ۳۳ سال بود.

صورت و سیرت حضرت امام هادی (ع)

حضرت امام دهم (ع) دارای قامتی نه بلند و نه کوتاه بود. گونه هایش اندکی برآمده و سرخ و سفید بود. چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود. امام هادی (ع) بذل و بخشش بسیار می کرد. امام آن چنان شکوه و هیبتی داشت که وقتی بر متوکل خلیفه جبار عباسی وارد می شد او و درباریانش بی درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمی خاستند.

خلفایی که در زمان امام (ع) بودند: معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین، معتز، همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی دیرینه داشتند و کم و بیش دشمنی خود را ظاهر می کردند ولی همه، به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند، و این فضیلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه، آزموده و مانند نیاکان بزرگوارش (ع) در مجالس مناظره و احتجاج، وسعت دانش وی را دیده بودند.

شبها اوقات امام (ع) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود می گذشت. لباس وی جبه ای بود خشن که بر تن می پوشید و زیر پای خود حصیری پهن می کرد. هر غمگینی که بر وی نظر می کرد شاد می شد. همه او را دوست داشتند. همیشه بر لبانش تبسم بود، با این حال هیبتش در دلهای مردم بسیار بود.

همسر و فرزندان امام هادی (ع)

حضرت هادی (ع) یک زن به نام سوسن یا سلیل و پنج فرزند داشته است.
۱ - ابومحمد حسن علیه السلام ( امام عسکری (ع) یازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت است).
۲ - حسین.
۳ - سید محمد که یک سال قبل از پدر بزرگوارش فوت کرد، جوانی بود آراسته و پرهیزگار که بسیاری گمان می کردند مقام ولایت به وی منتقل خواهد شد. قبر مطهرش که مزار شیعیان است در نزدیکی سامرا می باشد.
۴ - جعفر.
۵ - عایشه، یا به نقل مروم شیخ عباس قمی " علیه ".

کودکی امام هادی(ع)

حدیثى درباره ‏ى کودکى حضرت هادى است، که نمى‏ دانم شنیده ‏اید یا نه؛ وقتى معتصم در سال ۲۱۸ هجرى، حضرت جواد(ع) را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد، حضرت هادى(ع) که در آن‏ وقت شش ساله بود، به همراه خانواده ‏اش در مدینه ماند.

پس از آن‏که حضرت جواد(ع) به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرس‏وجو کرد و وقتى شنید پسر بزرگ حضرت جواد(ع)، على‏ ‏محمد(ع)، شش سال دارد، گفت این خطرناک است؛ ما باید به فکرش باشیم. معتصم شخصى را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آن‏جا کسى را که دشمن اهل‏بیت است پیدا کند و این بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد.

این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکى از علماى مدینه را به نام "الجنیدى"، که جزو مخالفترین و دشمن ‏ترینِ مردم با اهل‏بیت (علیهم‏االسّلام) بود - در مدینه از این قبیل علما آن‏وقت بودند - براى این کار پیدا کرد و به او گفت من مأموریت دارم که تو را مربى و مؤدبِ این بچه کنم، تا نگذارى هیچ‏کس با او رفت و آمد کند و او را آن‏طور که ما مى‏ خواهیم، تربیت کن. اسم این شخص - الجنیدى - در تاریخ ثبت [شده] است.

حضرت هادى(ع) هم در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حکومت بود؛ چه کسى مى‏ توانست در مقابل آن مقاومت کند. بعد از چند وقت یکى از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدى را دید و از بچه‏ ایى که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد. الجنیدى گفت: بچه؟! این بچه است؟! من یک مسأله از ادب براى او بیان مى‏ کنم، او بابهایى از ادب را براى من بیان مى‏ کند که من استفاده مى‏ کنم! اینها کجا درس خوانده‏ اند؟! گاهى به او، وقتى مى ‏خواهد وارد حجره شود، مى‏ گویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو - مى ‏خواسته اذیت کند - مى‏ پرسد چه سوره‏ یى بخوانم. من به او گفتم سوره‏ ایى بزرگى؛ مثلاً سوره ‏ى آل ‏عمران را بخوان؛ او خوانده و جاهاى مشکلش را هم براى من معنا کرده است! اینها عالمند، حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند؛ بچه؟!
ارتباط این کودک - که على ‏الظاهر کودک است، اما ولى ‏اللَّه است؛ "وآتیناه الحکم صبیّا" - با این استاد مدتى ادامه پیدا کرد و استاد شد یکى از شیعیان مخلص اهل‏بیت!

نگاهی به سیره امام هادی (ع)

مردی از دوستان و شیعیان حضرت امام هادی (ع) می گوید: خدمت امام رسیدم و عرض کردم این مرد (متوکل) مرا از دستگاه طرد نموده و حقوقم را قطع مرا آزرده و ساخته است و تنها جُرم من ملازمت و محبّت شماست، چنانچه شما در این رابطه با او صحبت کنید خواهد پذیرفت.

امام(ع)  فرمود: درست خواهد شد. شب فرار رسید و درب خانه به صدا درآمد، مأمور متوکل بود و مرا پیش او برد، متوکل رو به من کرد و گفت: ما به یاد تو هستیم و تو ما و خودت را فراموش کرده ای، چه خواهشی داری؟ گفتم: حقوق پرداخت نشده ام را، متوکل دستور پرداخت دو برابر آن را، به من داد پس از آن خدمت امام(ع) رسیدم و عرض کردم مردم می گویند: شما پیش متوکل نرفته اید و چیزی هم از او درخواست نکرده اید (چطور شد که حقوق مرا پرداخت)؟ امام(ع) فرمود: خداوند تعالی می داند که ما در امور مهم جر به او پناه نمی بریم و در مشکلات و دشواری ها به غیر خدا توکل نمی جوئیم و از نیرو ما را چنین عادت داده که چون از او مسألتی نمائیم، اجابت فرماید، و از آن بیم داریم که به دیگری روی آوریم و خدا نیز از ما روی برگرداند.

امامان و پیشوایان معصوم (س) انسانهای کامل و برگزیده ای هستند که به عنوان الگوهای رفتاری ومشعلهای فروزان هدایت جامعه بشری از سوی خدا تعیین شده اند گفتار ورفتار وخوی ومنش آنان ترسیم حیات طیبه انسانی و وجودشان تبلور تمامی ارزشهای الهی است.

آنان به تعبیر امام هادی (ع) این چنین اند: " معدن الرحمة وخزان العلم ومنتهی الحلم واصول الکرم وقادة الامم واولیاء النعم وعناصر الابرار ودعائم الاخیار وساسة العباد وارکان البلاد وابواب الایمان وامناء الرحمن وسلالة النبیین وصفوة المرسلین وعترة خیرة رب العالمین ومصابیح الدجی واعلام التقی وذوی النهی واولی الحجی وکهف الوری وورثة الانبیاء والمثل الاعلی والدعوة الحسنی وحجج الله علی اهل الدنیا والآخرة والاولی"، معدن رحمت، گنجینه داران دانش نهایت برد باری وحلم، بنیانهای کرامت وریشه ها ی نیکان، عصاره وبرگزیده پیامبران، پیشوایان هدایت، چراغهای تاریکی ها، پرچمهای پرهیزگاری، نمونه های برتر وحجتهای خدا بر جهانیان هستند. ( مفاتیح الجنان ص ۵۴۴)

بیست روایت از امام هادی(ع)

۱- أَلدُّنیا سُوقٌ رَبحَ فیها قَومٌ وَ خَسِرَ اَخَرُونَ
دنیا بازاری است که پاره ای از مردم در آن سود برند و پاره ای دیگر زیان کنند. (مستدرک الوسائل، ج۹ ، ص ۵۱۲)

۲- اِذَا کَانَ زَمانُ العَدلِ فیهِ أَغلَبَ مِنَ الجَورِ فَحَرامٌ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءً حَتّی یَعلَمَ ذالِکَ مِنهُ و اِذَا کَانَ زَمانُ الجَورِ أَغلَبَ فیهِ مِنَ العَدلِ فَلَیسَ لِأَحَدٍ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ خَیراً ما لَم یَعلَم ذالِکَ منهُ
هرگاه در جامعه، رعایت عدالت بیشتر از جور و ستم باشد؛ بد گمانی به مردم حرام است، مگر آن که از راه یقین محرز باشد؛ و امّا اگر در برهه ای از زمان، ظلم و جور بر عدالت غلبه پیدا کند، خوش گمانی به همگان شایسته نیست جز آنجا که آدمی به نیک بودن شخصی علم و یقین دارد.(مستدرک الوسائل، ج۹ ص ۱۴۶)

۳- ألحِکمَةُ لاتَنجَعُ فِی الطِّباعِ الفاسِدَةِ
حکمت و دانش در دلهای فاسد اثر ندارد.(بحارالانوار، ج۷۸، ص ۳۷۰)

۴- اٍنَّ اللهَ جَعَلَ اَلدُّنیا دارَ بَلوی وَالآخِرَةَ دارَ عُقبی وَ جَعَلَ بَلوَی الدُّنیا لِثَوابِ الآخِرَةِ سَبَباً، وَ ثَوابَ الآخِرَةِ مِن بَلوَی الدُّنیا عِوَضاً
خداوند دنیا را منزل حوادث ناگوار و آفات, و آخرت را خانه ابدی قرار داده است و بلای دنیا را وسیله به دست آوردن ثواب آخرت قرار داده است و پاداش اُخروی نتیجه بلاها و حوادث ناگوار دنیاست.
(اعلام الدین، ص ۵۱۲)

۵- اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ
بجای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.(میزان الحکمة، ج۷، ص۴۵۴)

۶- من رضی عن نفسه کثر الساخطون
هر که از خود راضی باشد ، خشم گيران بر او زياد خواهند بود. .
منتهی الامال ج ۲ ص ۴۸۰

۷- مَن کانَت لَهُ اِلَی اللهِ حاجَةٌ فَلیَزُر قَبرَ جَدِّیَ الرِّضا† بِطوُسٍ وَ هُوَ عَلی غُسلٍ وَلیُصَلِّ عِندَ رَأسِهِ رَکعَتَینِ وَلیَسئَلِ اللهَ حاجَتَهُ فی قُنوُتِهِ فَاِنَّهُ یَستَجیبُ لَهُ ما لَم یَسئَل مَأثَماً أو قَطیعَةَ رَحِمٍ
کسی که از خدا حاجتی را می خواهد؛ قبر جدم حضرت رضا† را در طوس با غسل، زیارت کند و دو رکعت نماز بالای سرش بخواند و در قنوت نماز، حاجت خویش را طلب نماید در این صورت حوائج وی مستجاب می شود، مگر آن که انجام گناه و یا قطع رحم را طلب کند.
(وسائل الشیعه، ج۱۴، ص ۵۶۹)

۸- اَلحَسَدُ ما حِقُ الحَسَناتِ وَ الزَّهوُ جالِبُ المَقتِ
حسد، کارهای خوب را از بین می برد و دروغ، دشمنی می آورد.
(بحارالانوار، ج۶۹، ص ۲۰۰)

۹- ألنّاسُ فِی الدُّنیا بِالأَموالِ وَ فی الآخِرَةِ بِالأَعمالِ
مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند
(بحارالانوار، ج۷۸، ص ۳۶۸)

۱۰- اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ
بجای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.(میزان الحکمة، ج۷، ص۴۵۴)

۱۱- مَن هانَت عَلَیهِ نَفسُهُ فَلا تَأمَن شَرَّه
کسی که ارزش و شخصیت خود را پست شمارد، از شرّ او آسوده مباش.(میزان الحکمة، ج۳، ص ۴۴۱)

۱۲- أَلهَزلُ فُکاهَةُ السُّفَهاءِ وَ صَناعَةُ الجُهّالِ
مسخره کردن (و بذله گویی) دیگران، تفریح سفیهان و کار جاهلان است.(بحارالانوار، ج۷۵، ص ۳۶۹)

۱۳- مَن تَواضَعَ فِِی الدُّنیا لِاخوانِهِ فَهُوَ عِندَ اللهِ مِنَ الصِّدّیقینَ وَ مِن شیعَةِ عَلِیِّ بنِ أَبِی طالبٍ† حَقّاً
کسی که در معاشرت با برادران دینی خود، تواضع کند، به راستی چنین کسی نزد خدا از صدّیقین و از شیعیان علی بن ابی طالب خواهد بود.(احتجاج، ج۱، ص ۴۶۰)

۱۶- لَو سَلَکَ النّاسُ وادِیاً شُعباً لَسَلَکتُ وادِیَ رَجُلٍ عَبَدَاللهَ وَحَدَهُ خالِصاً
اگر مردم در راههای مختلف حرکت کنند. هر آینه من در مسیر و وادی مردی حرکت خواهم کرد که خدا را به تنهایی خالصانه عبادت می کند.(میزان الحکمة، ج۳، ص ۶۰)

۱۷- ألعُجبُ صارِفٌ عَن طَلَبِ العِلمِ، داعٍ اِلَی الغَمطِ وَ الجَهلِ
خودپسندی مانع تحصیل علم است و انسان را بسوی نادانی و خواری می کشاند.
(بحارالنوار، ج۶۹، ص ۲۰۰، میزان الحکمة، ج۶، ص ۴۶)

۱۸- مَن رَضِیَ عَن نَفسِهِ کَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَیهِ
کسی که پر مدّعی و از خود راضی باشد (یعنی تنها کار خود را می پسندد) ؛ مردم نسبت به چنین شخصی خشمگین و بدبین خواهند شد.(بحارالانوار، ج۱۷، ص ۲۱۵)

۱۹- ألحِکمَةُ لاتَنجَعُ فِی الطِّباعِ الفاسِدَةِ
حکمت و دانش در دلهای فاسد اثر ندارد.(بحارالانوار، ج۷۸، ص ۳۷۰)

۲۰- أقبِل عَلی شَأنِکَ فَاِنَّ کَثرَةَ المُلقِ یَهجِمُ عَلَی الظَّنِّ وَ اِذا حَلَلتَ مِن أخیکَ فی مَحَلِّ الثِّقَةِ فَاعدِل عَنِ المُلقِ اِلی حُسنِ النِّیَّة
شخصیت خود را محترم شمار و تملق مکن چون تملق موجب سوءظن می گردد، زمانی که برادرت را مورد وثوق یافتی از تملق احتراز کن و نسبت به او حُسن نیّت داشته باش.
(محجّة البیضاء، ج۵ ، ص ۲۸۳)
کد مطلب : 115540