ویرانهای به نام «ایران»! به روایت یک جامعهشناس سیاسی، «وحدت» فقط برای تحریم انتخابات مجلس نهم و اعتراض در سال 88! و چرا صحبتهای امام راحل را تغییر میدهند؟ از جمله مطالب امروز بسته تحلیلی فارس هستند.
به گزارش عصرامروز به نقل از فارس ، بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
«اصلاحطلبان میتوانند به وحدت برسند!»
وحدت سیاسی، فقط برای تحریم انتخابات مجلس نهم و اعتراض در سال ۸۸!
روزنامه آرمان گزارش داد که قدرتالله علیخانی اخیراً در گفتوگویی با تأکید بر اینکه اصولگرایان نمیتوانند به وحدت برسند! در پاسخ به این سؤال که «آیا معتقدید اصلاحطلبان موقعیت بهتری در فضای سیاسی جامعه دارند؟» گفته است: «اصلاحطلبان میتوانند در جهت منافع مردم و کشور به وحدت برسند و با یک فراخوان جمعیتی گسترده از عامه مردم را به صحنه بیاورند که نمونه آن را در هفته آخر انتخابات ریاستجمهوری دیدیم.»
*صحبت آقای علیخانی در اشاره به ظرفیت جریان اصلاحات دارای ضعف استدلال است.
در واقع، جدای از آنکه به وحدت رسیدن هر جریان سیاسی یک امر مطلوب است و حتی برای رقیب نیز میتواند به دلیل سالمسازی رقابت و پررنگ شدن نقاط قوت و ضعف حریف مفید باشد؛ اما به نظر میرسد بر خلاف گفتههای آقای علیخانی؛ اصلاحطلبان در این زمینه دچار ضعف جدی هستند و اقلّ کم طی ۱۰ سال اخیر فقط ۲ بار توانستهاند به وحدت سیاسی برسند.
بار اول بر سر رأی آوری کاندیدای فتنهگر در سال ۸۸ و اعتراض به نتیجه انتخابات و بار دوم برای تحریم انتخابات مجلس نهم!
غیر از این دو رخداد مشعشع، انتظار است که سران و گروههای این جریان پاسخ بدهند که دیگر بر سر کدام مسئله با یکدیگر وحدت داشتهاند؟!
البته پر واضح است که غیر از مثالهای اشاره شده؛ منظور آقایان اشاره به انتخابات ۹۲ است که پیرامون آنهم باید گفت حمایت انتخاباتی دارای تعاریف مشخصی است و نمیتوان از آرزوی مکنون یک نفر و یا هوراکشی چند هوادار برای رأیآوری یک کاندیدا با عنوان «حمایت از کاندیداتوری»! یاد کرد.
چه اینکه در زمینه حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی نه تنها هیچ حمایت رسمی از سوی سران این جریان صورت نگرفت و سندی هم دالّ بر آن وجود ندارد بلکه کنار رفتن آقای عارف در انتخابات نیز جدای از آنکه به نفع هیچ کاندیدای غیری اعلام نشد؛ با دلخوری اعلام شده از سوی وی صورت گرفت.
***
ویرانهای به نام «ایران»! به روایت یک جامعهشناس سیاسی
آقای حمیدرضا جلایی پور، آنطور که روزنامه اعتماد گزارش میدهد، اخیراً در مراسم افتتاح دفتر انجمن اسلامی دانشکده حقوق دانشگاه تهران طی سخنانی با موضوع جنبش دانشجویی گفته است: «مهم ترین مشکل کشور ما امروز تراکم آسیب های اجتماعی است. ما امروز بیش از ۳ میلیون معتاد و ۱۰ میلیون فقیر مضطر! داریم، بیش از ۱۰ میلیون نفر در جامعه از افسردگی رنج می برند و دارو مصرف می کنند. بیش از ۲۰ میلیون در جامعه مشکل فشار خون دارند، محیط زیست در حال نابودی و اضمحلال است و آسیبها و سختیهای فراوانی در جامعه هست.»
*شاید برای عدهای مشخص نشده باشد که چرا یک جریان خاص سیاسی در ایران همواره در فیلمها، نوشتهها و سخنرانیهای چهرههای خود تأکید بسیار زیادی بر سیاه نمایی از وضعیت جمهوری اسلامی ایران دارد؟!
عجیب نیست اگر با خواندن فراز اشاره شده از سخنان آقای جلاییپور (که زمانی هم صحبتهای خود را برای طرح به کنفرانس برلین! برده بودند) تصویر یک سرزمین طاعون زده با مردمان تماماً غمگین و ساختمانهای ویرانه و سوخته به ذهن خواننده وارد شود!
از سوی دیگر در آمارهای آقای جلاییپور تشکیک و تناقض و مغالطات بسیاری وجود دارد.
برای مثال، وجود ۳ میلیون معتاد! توسط مراجع رسمی و دولتی کشور ما تأیید نشده است و تنها کسانی که بر وجود تعداد بالایی از معتادان در ایران تأکید دارند، سازمان ملل! عددی از اصلاحطلبان و چند سایت وابسته به آمریکا هستند که جدای از تأکید بر وجود میلیونی معتادان در ایران بر مقولات دیگری مثل وقوع تقلب در انتخاباتهای ایران و عدم رعایت حقوق بشر در ایران نیز اشاره دارند!
این در حالی است که البته برخی چهرههای سیاسی یک جریان خاص، برای نسبت دادن مقولات سوء مختلف به جامعه ایران، غصهای برای قابل اثبات بودن یا نبودن آن نمیخورند و از «دیکتاتورپرستی» و «تزویر» گرفته تا «خشممداری» و »اعتیاد» و «دروغگویی» و «عقبماندگی»! را رسماً و در سطحی وسیع به مردم ایران نسبت میدهند.
سایر اعداد ذکر شده از سوی آقای جلاییپور که بیشتر به آمار اخذ شده از کتاب «ما چگونه ما شدیم» آقای زیباکلام درباره آسیبهای ناشی از حمله مغول! به شهرهای ایران شباهت دارد نیز دچار اشکالات جدی هستند.
قبل از آقای جلاییپور، یکی از روزنامههای اصلاحطلب نیز صحبتهایی با محتوای سیاهنمایی را از سوی یک استاد دانشگاه منتشر کرد که وی در آن صحبتها مؤکداً از این گفته بود که فساد، سراسر ارکان زندگی ما ایرانیان را فرا گرفته است!
در همین زمینه، آقای شجریان نیز در جریان ارسال پیام برای درگذشت یکی از اهالی هنر، کشور ایران را «سرزمین نفرین شده»! لقب داده بود.
این قبیل صحبتها در چارچوب تلاش برخی ارکان یک جریان سیاسی خاص برای پرتأثیر نشان دادن تحریمهای آمریکا، سیاه نمایی از اوضاع داخل ایران و ارسال فرکانس فلج شدگی ایران! ارزیابی میشود.
***
چرا صحبتهای امام راحل را تغییر میدهند؟
آقای موسوی بجنوردی که سابقه شاگردی محضر امام راحل را نیز دارد، اخیراً در لابهلای گفتوگو با روزنامه آرمان، ضمن اشاره به سوابق مبارزاتی آقای هاشمی، جملهای را از امام راحل درباره آقای هاشمی نقل میکند که جملهی صحیحی نیست و به دلیلی در لسان، تغییر یافته است.
وی بیان کرده است: «امام گفتند تا هاشمی هست، انقلاب هم هست!»
*این نقل روایت آقای موسوی بجنوردی، نقلی ناصحیح و ناراست است که متأسفانه مسبوق به سابقه توسط دیگرانی نیز هست.
جمله دقیق امام درباره آقای هاشمی که پس از ترور ایشان بیان شده این است: «هاشمی زنده است چون نهضت زنده است» (به نقل از صحیفه امام)
همچنین است که درایت آن یار سفر کرده نیز بیش از آن بود که سرنوشت یک انقلاب عظیم و اسلامی را به سرنوشت یک شخص گره بزند و خدای نکرده اینطور بگوید که تا فلانی هست انقلاب هم هست!
در این باره، اشاره به نامه ارسالی فرزندان آقای هاشمی در سال ۹۱ به مجلس شورای اسلامی نیز ضروری است که در آن نامه هم نویسندگان، برای دفاع از آقای هاشمی، نظیر معنایی عبارت آقای بجنوردی را طرح کرده و نوشته بودند: «امام راحل پس از ترور آیتالله هاشمی توسط گروه منحرف فرقان در پیامی، زنده بودن نهضت را به زنده بودن ایشان پیوند زدند»!
و این در حالی است که پیام امام معنایی دقیقاً برعکس ادعای آنها دارد و این آقای هاشمی بود که سرنوشتش در پیام امام راحل، به زنده و پویا بودن انقلاب اسلامی گره زده شده بود.
در همان ایام، آقای حمید رسایی، نماینده مردم تهران نسبت به این جعل تاریخی در نامه فرزندان آقای هاشمی واکنش نشان داد.
***
ظریف به صحبت مشاورش توجه خواهد کرد؟
انتقاد دولت از دولت!
آقای علی خرم، رییس پیشین نمایندگی ایران در ژنو که هماکنون از وی با عنوان مشاور آقای محمدجواد ظریف نام برده میشود، روز یکشنبه گذشته در بخشی از سرمقالهای که با عنوان «برونرفت از بنبست هستهای؟» برای روزنامه شرق نوشت، آورده است:«ایران نمیتواند به قولهای دولت آمریکا در مورد لغو تحریمهای کنگره این کشور اطمینان کند و این معضلی است که دولت آقای اوباما باید حل کرده و پیشنهاد روشنی ارایه دهد»
*صحبت درست آقای خرم در حالی مطرح میشود که آقای ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان، پیش از این و در جریان سفر اخیر رئیس جمهور روحانی به نیویورک طی مصاحبه ای تلویزیونی با شبکهی پی بی اس گفته بود:«ایران قول باراک اوباما برای لغو تحریمها را در مذاکرات هستهای قبول میکند»
ظریف افزوده بود:«ما محدودیتهایی که پرزیدنت اوباما برای وادار کردن کنگره به لغو تحریمها با آن مواجه است را درک میکنیم!»
صحبت آقای ظریف تا حد قابل انتقاد بود که حسین شریعتمداری نیز بلافاصله نقطه ضعف آنرا در یکی از مقالههای روزنامه کیهان گوشزد کرد و راجع به آن نوشت:« در حالی که آمریکا هیچ فرصتی را برای کینهتوزی و ابراز دشمنی و نادیده گرفتن تعهدات خود از دست نداده است، شایسته نیست برادر عزیزمان جناب آقای دکتر ظریف اعلام کند، اگر اوباما قول بدهد به قولش اعتماد خواهیم کرد!»
اکنون با توجه به اظهار نظر مشاور آقای ظریف و گستردهتر شدن طیف منتقدان تئوری «قبولی قول اوباما برای لغو تحریمها»، مشخص نیست که آقای ظریف در این رابطه و صحبتی که در تلویزیون آمریکا مطرح کرده است، چه عکسالعملی را نشان خواهد داد؟
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۳۰۷۲۸۰۰۰۱۶۱#sthash.KPsSOPvg.dpuf