بیشتر مباحث فضای مجازی اخیر درباره برنامه 25 ساله همکاری ایران و چین تسویهحسابهای جناحی است که به حوزه سیاست خارجی وارد شده است.
وحید قربانی: به گزارش عصر امروز این روزها اخبار مرتبط با تصویب پیشنویس توافقنامه 25 ساله همکاری ایران و چین در فضای رسانهای کشورمان بهسرعت دست به دست میشود و فضای گفتمانی بسیار تخاصمآمیزی بین موافقان و مخالفان رابطه با چین در کشورمان شکل گرفته است. در این سطور که در ادامه میآید، من نمیخواهم با رجوع به جزئیات متن این توافقنامه از آن حمایت و یا مخالفت به عمل بیاورم، بلکه صرفاً قصد دارم کمی ضرورت وجود اصل چنین همکاریهایی را با چین تشریح کنم.
روایت پردازی از برنامه همکاری 25 ساله بر اساس شایعات
اجازه دهید از شایعات فضای مجازی شروع کنیم. از دو هفته پیش که سخن از برنامه همکاری 25 ساله با چین به میان آمده است، حجم انبوهی از محتوا و تولیدات رسانهای به مخالفت با این طرح اختصاص داشت. اما آیا واقعاً انصاف در این تحلیلها وجود دارد؟ شخصاً هر زمان سخنی از احیاء و ارتقای رابطه ایران و چین شنیدم، به سرعت حجم انبوهی از انتقادات از روابط دو کشور را ملاحظه کردم. برای مثال، موضوع ماهیگیری چینیها در خلیج فارس و دریای عمان؛ که هر از چندگاهی در فضای رسانهای کشورمان دست به دست میشود. با صحت این موضوع کاری نداریم، اما چرا هر زمان صحبت از همکاری و رابطه بین دو کشور میشود، مخالفتها شدت میگیرد؟ در ماههای اخیر پس از موضوع همکاری جامعه مدنی و مردمی دو کشور در مقابله با کرونا و نیز اخیراً در بحث توافق 25 ساله، این خبر ماهیگیری غیرمجاز چینیها حتی از زبان یک نماینده مجلس بازتولید و انعکاس یافته است. این در حالی است که تا پیش از انتشار سند غیررسمی توافق 25 ساله در فضای مجازی در چهارشنبه گذشته، کل روایتپردازیها براساس دو رفرنس غیرموثق نشریه پترولیوم اکونومیست و مقاله شیرین هانتر در تابستان سال گذشته بوده است.
متن برنامه؛ همکاری در حد کمیسیون مشترک
متن برنامه غیررسمی که در فضای مجازی منتشر شده است، چیزی در حد کمیسیون مشترک برای سازمان دادن به همکاری دو کشور است. از این دست برنامهها کشور ما در طول سال های قبل با بسیاری از کشورها داشته و اغلب نیمه کاره مانده است. هر بند این برنامه برای اجرای شدن، جدا از تصویب دولت ما و چین، باید در مجلس هر دو کشور به تصویب نهایی برسد. در واقع پس از تصویب و تبدیل شدن به توافق نامه، باید هر بند را جدا از هم مذاکره کنیم تا بتوانیم جداگانه و دقیق بر روی آن به نتیجه برسیم. متن برنامه، ادامه و تفضیل بیانیه مشارکت جامع راهبردی 2016 است که در آن زمان به علت گرایشها و درگیریهای دولت ما و نیز برخی دلخوریها تا سال 2018 روی زمین مانده بود. بنابراین، موضوعی برای مخفیکاری در روابط دو کشور وجود ندارد.
چین برخلاف آمریکا سابقه استعمارگری در کشور ما ندارد
سری به تاریخ یکصد ساله اخیر کشورمان بزنیم و اوراق تاریخی و حتی اسناد محرمانه را ورق بزنیم. کجای این رابطه چینیها به ما ضرر حیاتی رساندهاند که اینگونه واکنشهای منفی را شاهد هستیم. تصور جامعه روشنفکری ما از چین، تصویر دهه نخست هزاره است. چین به سرعت و شتاب فراوان خاکریزهای توسعه اقتصادی و افزایش قدرت ملی را فتح میکند. چین در حوزه زیرساخت قطارهای پرسرعت به تنهایی اندازه کل دنیا کار کرده است. در حوزه فناوریها نیز به طور جدی از ابتکارات و اختراعات ملی استفاده میکند. اصولاً تاکنون چندبار روایت چینیها را از نوع رفتار ایران و نیز تجربه همکاریشان با کشور ما را در بحث قرارداد تهران- شمال و یا پروژه نفتی مرور کردهایم. بیشتر مباحث فضای مجازی اخیر، تسویهحسابهای جناحی است که به حوزه سیاست خارجی وارد شده است.
ایران هیچگاه در شبکه حامی- پیرو چین قرار نمیگیرد
از یک سو جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که از ابتدای انقلاب اسلامی رسالت و نقشی برای خود ترسیم کرده، بسیاری از قواعد نظم جاری را نپذیرفته و هزینههای بسیاری برای این رفتار خود متحمل شده است. به طورکلی، بازیگری و ایفای نقش چهار دهه گذشته جمهوری اسلامی ایران در نظم بین المللی، در کنار تأمین برخی از مطالبات و آرزوهای تاریخی ایرانیان برای استقلال خواهی و عدم وابستگی، مخاطرات و آسیب های جدی نیز برای آن به همراه داشته است؛ ولی در عوض بسیاری از قواعد متعارف نظام سلطه را نپذیرفته است.
در سوی دیگر، جمهوری خلق چین قرار دارد که از اواخر دهه 1970 یک بازیگر متعارف نظام بین الملل شده است، زبان ایدئولوژیک را کنار گذاشته است و اصولاً در همین قواعد پذیرفته شده نظام سلطه سرمایه داری و قواعد آمریکایی، کار خود را پیش میبرد؛ دعوا و ادعایی در برابر آمریکا ندارد. اساساً تا همین سال 2018 در هیچ حوزهای در تقابل جدی با آمریکا وارد نمیشد. شاید بی راه نباشد ادعا کنیم که همین چین حتی در شرایط فشار حداکثری نزدیک به 70 درصد تجویزهای آمریکا را علیه کشورمان را اجرا میکند.
من میخواهم این دو تصویر را در کنار هم بگذارم و به این نتیجه برسم؛ تا زمانی که چین تابع قواعد متعارف نظم آمریکایی است و جمهوری اسلامی ایران چالشگر و بر هم زننده این نظم باشد؛ در شبکه حامی- پیرو چین قرار نمیگیرد، چراکه اساساً چینیها به این زودیها در سودای چالش کامل با آمریکاییها نیستند و ایران مخالف نظم آمریکایی، دردسری بیش برای آنها نیست. کافی است که رابطه ایران با سازمان همکاری شانگهای در نظر بگیرید که برای 15 سال عضو ناظر این سازمان است و تحولی در این رابطه به وجود نیامده است و علت اصلی این موضوع، مخالفت چین و حتی روسیه به برشمرده میشود. زیرا ایران همواره سودای چالش با نظم آمریکایی را در سر دارد. این در حالی است که زبان دیپلماتیک چینیها با آمریکاییها هیچگاه بهتندی نرفته است و شاید بالاترین درجه آن را بشود تنها در دو موضوع جنگ تجاری و شیوع کووید 19 خلاصه کرد.