توصيه به ديگران
۰
دوشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۰ ساعت ۰۸:۰۰
نظر امام(ره) یک روز قبل از تصمیم خبرگان درباره منتظری چه بود؟
اما اینکه امام نظر خود را به خبرگان منتقل کرد یا نه، داستانی شنیدنی دارد که باید از زبان آیت الله محمدی گیلانی که عضو خبرگان بوده و اکنون نیز همچنان عضو مجلس خبرگان است، شنید. گفتنی است که ایشان در ملاقاتی با امام قبل از تصمیم خبرگان در مورد قائم مقامی آقای منتظری از دیدگاه امام در این باره مطلع شده است.
نظر امام(ره) یک روز قبل از تصمیم خبرگان درباره منتظری چه بود؟
Share/Save/Bookmark
سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز: حوادث سالهای 65 تا 68 و مسائل مربوط به انتخاب مرحوم منتظری به قائم مقامی رهبری و در نهایت عزل وی توسط امام راحل (ره)، یکی از پیپیده ترین گذرگاه های تاریخ انقلاب اسلامی است که پس از گذشت سالها هنوز محتاج بررسی و عبرت گزینی دل دادگان به انقلاب و امام راحل است.

خون دلی که پیر جماران بر اثر نفاق درونی عده ای در داخل انقلاب تحمل کرد و منجر به نگارش نامه پر سوز ششم فروردین 68 شد حادثه ای است که با هر بار بازخوانی آن می توان نکات برجسته ای از سالوس نمایی عده ای را در همراهی ظاهری با انقلاب از آن استخراج نمود.

آنچه از نظر می گذرانیم، بخشی از کتاب خاطره های آیه الله ری شهری است که در جلد چهارم خاطرات خود به دقت و تفصیل حال و هوای آن روزهارا به نگارش در آورده است.

مخالفت ابتدایی امام با رهبری آقای منتظری
نظر امام پیش از تصمیم مجلس خبرگان نسبت به رهبری آقای منتظری منفی بود. 
ایشان ضمن نامه ی ۶/۱/۶۸ خطاب به آقای منتظری می فرمایند: "والله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم ولی در آن وقت شما را ساده لوح می دانستم که مدیر و مدبر نبودید..." 

اما اینکه امام نظر خود را به خبرگان منتقل کرد یا نه، داستانی شنیدنی دارد که باید از زبان آیت الله محمدی گیلانی که عضو خبرگان بوده و اکنون نیز همچنان عضو مجلس خبرگان است، شنید. گفتنی است که ایشان در ملاقاتی با امام قبل از تصمیم خبرگان در مورد قائم مقامی آقای منتظری از دیدگاه امام در این باره مطلع شده است.

نظر امام یک روز قبل از تصمیم خبرگان
آیت الله محمدی گیلانی در تاریخ ۶/۹/۱۳۷۹ به مناسبت شهادت حضرت امام کاظم (ع) در منزل آقای علی رازینی ضمن سخنرانی گفت: "یک روز قبل از مطرح شدن قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان (۲۵/۴/۱۳۶۴)، من ضمن تماس با دفتر امام (ره) کتبا (از طریق آقای توسلی و آقای رسولی) از ایشان درخواست ملاقات کردم.
در آن موقع اعلام شده بود که امام تا پانزده روز ملاقات ندارند. من در تکه کاغذی نوشتم مطلبی واجب و ضروری است، احساس وجوب کردم به عرض مبارک برسانم. امام اجازه دادند خدمتشان رسیدم. 

گفتم: "فردا قرار است موضوع قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود،خواستم به عرضتان برسانم به آقای هاشمی بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم، خدمتشان درس خوانده ام، ایشان را عابد و زاهد می دانم، ولی این خصوصیات کافی نیست. او از عهده ی این کار بر نمی آید..." 

امام گله های سوزانی از آقای منتظری را آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه....!
و اضافه فرمود: "احمد هم از او دفاع می کند! از منزل سید مهدی هاشمی، دست نویس های او را آورده اند. من دیدم نامه های آقای منتظری از نوشته های مهدی هاشمی الهام گرفته! این رامن برای ایشان نوشتم"! 

سخن امام که به اینجا رسید، من گفتم: "آقای منتظری عین نامه ی شمارا آورد و در جلسه خواند و با خنده گفت: امام خیال کرده آنچه من برایش می نویسم، الهام از سید مهدی می گیرم!" 

امام فرمود: "نامه ی مرا آورد در جلسه خواند؟!" 

گفتم: " بله! آقای سید عباس خاتم و سید جعفر کریمی و چند نفر دیگر هم بودند".
امام فرمود: "او اینطور است" 

عرض کردم: " بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائم مقام رهبری مطرح نشود.".
امام قدری فکر کرد و فرمود: " احمد نیست، می شود شمازحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم؟" 

عرض کردم: " بله، اما به آقای هاشمی نگویید که من آمدم و این جریان را خدمت شما گفتم. به هیج کس نگویید. می ترسم مراهم شمس آبادی کنند یا مثل شیخ قنبر در چاه بیندازند". 

این را که گفتم، امام سه بار خندید و فرمود : "خاطرت جمع باشد".
از دفتر امام حرکت کردم و آمدم شورای نگبان. جلسه تمام شده بود و بعد رفتم خدمت آقای هاشمی و گفتم صبح، خدمت امام رسیدم. کاری داشتم. فرمودند به آقای هاشمی بگویید که من ایشان را ببینم...
شب، بعد از نماز مغرب و عشا خانم حاج احمد آقا زنگ زد که حاج آقا! امام فرمودند: " آنچه ما امروز صحبت کردیم، مبادا از شما تجاوز کند".
 
گفتم : همینطور است.
آقای محمدی گیلانی اضافه کرد که:
" پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: من بعد از ظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند: "موضوع قائم مقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن". 

گفتم:" چرا ما در اجلاسیه قبل ،به آقایان گفته ایم که ایشان را به عنوان قائم مقام ،مطح کنیم ." 
فرمود :"نه!یکی از دو ستان آمده و چنین گفته..." 
گفتم :"ما اعلام کرده ایم ،نمی شود..." 

چرا امام (ره)ن ظر خود را اعلام نکرد ؟ 

تأمل در آنچه از آقای محمدی گیلانی نقل کردیم ، نشان می دهد که امام (ره) در مورد طرح قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان ،در مقابل کاری انجام شده قرار گرفته بود ،اما به هر حال ،جای این پرسش باقی است که با آن قاطعیتی که از امام سراغ داریم ،اگر واقعاًبا این امر مخالف بود ،چرا نظر خود را به خبرگان اعلام نکرد ؟ 

بی تردید ،اگر خبرگان نظر امام را می دانستند ،اقای منتظری را به عنوان جا نشین او تعیین نمی کرد .
اقای منتظری عدم مخالفت امام با قائم مقامی وی را دلیل موافقت ایشان می داند و در پاسخ به این سوال که
"آن وقت ،احساس شد که حضرت امام هم مخالفتی دارند ؟"می گوید :«من نمی دانم .اگر ایشان در آن وقت ،ولو با کنایه یا پیغام به من یا دیگری و یا به خبرگان می فرمودند ،زیرا مصلحت نظام از همه چیز مهم تر بود ...» 

پاسخ این این سوال را امام در نامه ی ۶/۱/۶۸ فرموده اند .متن فرمایش امام ،این است :«والله قسم من از ابتدا
با انتخاب شما مخالف بودم ...والله قسم من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ،ولی او را هم آدم خوبی میدانستم . ولله قسم من رأی به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد ،نظر دوستان را پذیرفتم ».
این سخن به روشنی نشان میدهد که امام در مورد عدم اعلام مخالفت خود با رهبری آقای منتظری ،همان گونه
عمل کرده که در مورد نخست وزیری بازرگان و رئیس جمهور بنی صدر عمل کرده است . در همه ی این موارد، امام -به تعبیر خودشان -نظر دوستان را پذیرفته است . 

این سخن نشان می دهد که پس از دیدار اقای محمد گیلانی ،مطالبی به امام گفته شده که ایشان مصلحت
ندیده به اقدام مجلس خبرگان در مورد رهبری آقای منتظری مخالفت کند ،چنانکه در نامه ی ۸/۱/۶۸ به این معنی تصریح فرموده :«هم شما و هم من ،از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم ...ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند ومن نمی خواستم در محدوده ی قانونی دخالت کنم ». 

در اینجا این سوال پیش می آید که دوستانی که امام ،نظر انها را در مورد آقای منتظری پذیرفته ،چه کسانی
بوده اند؟ 

بی تردید ،سران قوای سگانه در این موضوع ،نقش اساسی داشته اند .آقای منتظری خود در پاسخ به این سوال که «احساس می فرمایید کسی روی این قضیه عنایتی داشته است ؟»می گوید: 

{{من نمی دانم می گویند آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خامنه ای خیلی دنبال قضیه و مصر بوده اند .
ظاهرا آقایان ، حسن نیت داشتند : بلکه آنان در راس کسانی بودند که در خبرگان ، با حسن نیت و به عنوان احتیاط ، آقای منتظری را به عنوان رهبر آینده : تعیین کردند : اما با کمال تاسف ، آقای منتظری ابتدا می گوید :
«ظاهرا آقایان حسن نیت داشته اند» ولی در ادامه ، در حسن نیت آنها تشکیک می کند و آنان را تا سرحد توطئه گری متهم می کند که با این اقدام ، می خواستند زمینه ی رهبری او را از بین ببرند!متن گفته ی او این است:
{{من اگر بدبینانه تحلیل کنم ، می گویم اصلا شاید آن قضیه ، مقدمه ی جریانات بعد بوده که مسئله را سر زبان ها بیندازند و بعد ، زمینه را از بین ببرند ...... از قدیم می گفتند اگر می خواهید کسی را خراب کنید ، به طور غیرطبیعی او را بالا ببرید و بعد ، مقدمات سقوط او را فراهم کنید.....!}} 

شگفت اینکه ، کسی چنین سخن می گوید که خود را مرجع تقلید می داند و معتقد است که تهمت ، گناه کبیره است و شگفت انگیز تر ، اینکه در ادامه ی همین مطلب می گوید : 

«البته من که - الحمدلله _ اصلا انتظار مقام و موقعیت نداشتم و ندارم!» 

باری ، کوتاه سخن در پاسخ به این سوال که چرا امام نظر مخالف خود را در مورد رهبری آقای منتظری اعلام نکرد ، این است که سیره حکیمانه ی امام در این گونه موارد ، این بود تا آنجا که مصالح نظام رادر خطر نبیند و احساس تکلیف قطعی نکند ، نظر مسئولان اصلی کشور را ، که در واقع مشاوران مورد اعتماد ایشان بودند وو از آنان به «دوستان» تعبیر فرموده ، بر نظر خود مقدم می داشت . 

در مورد رهبری آقای منتظری نیز ، تا آنجا که تنها وی را ساده لوح و فاقد مدیریت می دانست ، با اصرار مدیران ارشد کشور به این جمع بندی رسید که همراهی و همکاری آنان با وی ، خلا بی تدبیری و سادگی او را پر خواهد کرد : اما حوادث بعدی ثابت کرد که مشکل بیش از این است و لذا «با دلی پرخون و قلبی شکسته» و با آگاهی تمام ، آقای منتظری را از رهبری آینده برکنار کرد .


انتهای مطلب/ 209 ++
کد مطلب : 15222