توصيه به ديگران
۰
دوشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۰۰:۰۷
گریه جبرائیل بر مصائب زینب کبری(س)
روزی جبرئیل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالی که گریه می کرد، رسول خدا (ص) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض ‍ کرد: «این دختر (زینب) از آغاز زندگی تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود.
گریه جبرائیل بر مصائب زینب کبری(س)
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز، ثمره ازدواج مبارک حضرت علی و حضرت فاطمه زهرا علیهما السلام پنج فرزند به نام های حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن علیهم السلام است.

و بنابر آن‌چه که از امام صادق (ع) رسیده است «محسن» که آخرین فرزند حضرت زهرا (س) بود، بر اثر هجوم دشمنان اسلام به خانه آن حضرت، در شکم مادر جان داد و به دنبال این حادثه دردناک و صدماتی که بر جسم فاطمه علیها السلام وارد آمد، آن حضرت بیماری شدید پیدا کرد و به شهادت رسید.

زینب (س) ، سومین فرزند مهد ولایت است که به احتمال قوی در سال ششم هجری در مدینه چشم به جهان گشود.

تولد حضرت زینب(س) و گریه پیامبر بر مصایب آن حضرت

زینب کبری (س) روز پنجم جمادی الاول سال ۵ یا ۶ هجری در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (ص) رسید. رسول خدا (ص) برای دیدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود: «دخترم، فاطمه جان، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم».
فاطمه (س) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونه های دوست داشتنی او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر (ص) فرزند دلبند زهرای عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالی که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم، چرا گریه می کنی؟! رسول خدا (ص) فرمود: «گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنی من سرنوشت غمباری خواهد داشت، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتی دردناکی رو به رو می شود و چه مصیبتهای بزرگی را به خاطر رضای خداوند با آغوش باز استقبال می کند».
در آن دقایقی که آرام اشک می ریخت و نواده عزیزش را می بوسید، گاهی نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومی که بعدها رسالتی بزرگ را عهده دار می گشت خیره خیره می نگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: «ای پاره تن من و روشنی چشمانم، فاطمه جان، هر کسی که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسی را به او می دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند».

گریه جبرائیل بر مصائب زینب(س)

روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (س)، حسین (ع) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد: «خداوند به من خواهری عطا کرده است».
پیامبر(ص) با شنیدن این سخن، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت. حسین (ع) پرسید: «برای چه اندوهگین و گریان شدی؟».
پیامبر(ص) فرمود: «ای نور چشمم، راز آن به زودی برایت آشکار شود.»
تا اینکه روزی جبرئیل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالی که گریه می کرد، رسول خدا (ص) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض ‍ کرد: «این دختر (زینب) از آغاز زندگی تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهی به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانی دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن (ع) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طوری که قامتش خمیده شود و موی سرش سفید گردد.»
پیامبر (ص) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (س) نهاد و گریه سختی کرد، زهرا (س) از علت آن پرسید. پیامبر (ص) بخشی از بلاها و مصایبی را که بر زینب (س) وارد می شود، برای زهرا(س) بیان کرد.
حضرت زهرا (س) پرسید: «ای پدر! پاداش کسی که بر مصایب دخترم زینب (س) گریه کند چیست؟ پیامبر اکرم (ص) فرمود: «پاداش او همچون پاداش کسی است که برای مصایب حسن و حسین (ع) گریه می کند»

بشارت تولد زینب(س) و گریه علی(ع)

هر پدری را که بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و خرم گردید، جز علی بن ابی طالب (ع) که ولادت هر یک از اولاد او سبب حزن او گردید.
در روایت است که چون حضرت زینب متولد شد، امیرالمؤمنین (ع) متوجه به حجره طاهره گردید، در آن وقت حسین (ع) به استقبال پدر شتافت و عرض کرد: ای پدر بزرگوار! همانا خدای کردگار خواهری به من عطا فرموده.
امیرالمؤمنین (ع) از شنیدن این سخن بی اختیار اشک از دیده های مبارک به رخسار همایونش جاری شد. چون حسین (ع) این حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت. چه، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصیبت و سبب حزن و اندوه پدر گردید، دل مبارکش را درد آمد و اشک از دیده مبارکش بر رخسارش جاری گشت و عرض کرد: «بابا فدایت شوم، من شما را بشارت آوردم شما گریه می کنید، سبب چیست و این گریه بر کیست؟»
علی (ع) حسینش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: «نور دیده! زود باشد که سر این گریه آشکار و اثرش نمودار شود.»که اشاره به واقعه کربلا می کند. همین بشارت را سلمان به پیغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گردید.
چنان که در بعض کتب است که حضرت رسالت در مسجد تشریف داشت آن وقت سلمان شرفیاب خدمت گردید و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنیت گفت. آن حضرت بگریست و فرمود: «ای سلمان جبرییل از جانب خداوند جلیل خبر آورد که این مولود گرامی مصیبتش غیر معدود باشد تا به آلام کربلا مبتلا شود، الخ»

نامگذاری زینب(س) از طرف خداوند

هنگامی که زینب (س) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش امیرالمؤمنین (ع) آورده و گفت: این نوزاد را نامگذاری کنید!
حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمی افتم.
در این ایام حضرت رسول اکرم (ص) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، امیرالمؤمنین علی (ع) به آن حضرت عرض کرد: نامی را برای نوزاد انتخاب کنید.
رسول خدا (ص) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمی گیرم.
در این هنگام جبرئیل (ع) فرود آمده و سلام خداوند را به پیامبر(ص) ابلاغ کرده و گفت:
نام این نوزاد را «زینب» بگذارید! خداوند بزرگ این نام را برای او بر برگزیده است.
بعد مصایب و مشکلاتی را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (ص) گریست و فرمود: هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد.

لقب های حضرت زینب(س)

الف) زینب کبری(س): این لقب برای مشخص شدن و تمییز دادن او از سایر خواهرانش (که از دیگر زنان امیرمؤمنان به دنیا آمده بودند) بود.
ب)الصدیقة الصغری: چون «صدیقة»لقب مبارک مادرش، زهرای مرضیه (س) است، و از سویی شباهت های بی شماری میان مادر و دختر وجود داشت، لذا حضرت زینب را «صدیقه صغری» ملقب کردند.
ج) عقیله / عقیله بنی هاشم / عقیله الطالبین:
«عقیله» به معنای بانویی است که در قومش از کرامت و ارجمندی ویژه ای بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده ای داشته باشد.
د) دیگر لقب ها:
از دیگر لقب های حضرت زینب، موثقه عارفه، عالمه غیرمعلمه، عابده آل علی، فاضله و کامله است.

شجاعتی نظیر امام حسین (ع)

شجاعت حسین (ع) در خواهرش زینب (س) هم بود؛ یا زینب (س) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت، کمی از حسین (ع) ندارد قوت قلبش به برکت اتصالش به مبداء تعالی راستی محیرالعقول است.
شیخ شوشتری می فرماید: اگر حسین (ع) در صحنه کربلا یک میدان داشت، مجلله زینب (س) دو میدان نبرد داشت: میدان نبرد اولش ‍ مجلس ابن زیاد، و دومی مجلس یزید پلید.
اما تفاوت هایی که از حیث ظهور دارد، نبرد حسین (ع) با لباسی که از پیغمبر به او رسیده بود، عمامه پیغمبر بر سر و جبه او به دوش، نیزه به همراه و شمشیر به دستش سوار بر مرکب رسول خدا (ص) گردید با عزت و شهامت وارد نبرد مشرکین گردید تا شهید شد.

نفرين حضرت زينب (س)

حضرت زينب (س ) گفت : كنار خيمه ايستاده بودم ، ناگاه مردى كبود چشم به سوى خيمه آمد (و آن خولى بود) و آنچه در خيمه يافت ، ربود. امام سجاد (ع) روى فرش پوستى خوابيده بود، آن نامرد آن پوست را آن چنان كشيد كه امام سجاد (ع) روى خاك زمين افتاد، سپس او به من متوجه شد و مقنعه ام را كشيد و گوشواره ام را از گوشم بيرون آورد كه گوشم پاره شد، و در عين حال گريه مى كرد. گفتم : غارت مى كنى در عين حال گريه مى كنى ؟ گفت : براى مصايبى كه بر شما اهل بيت پيامبر (ص ) وارد شده گريه مى كنم . گفتم : خداوند دستها و پاهايت را قطع كند و در آتش دنيا قبل از آخرت بسوزاند.

هنگامى كه مختار روى كار آمد و به دستور او خولى را دستگير كرده و نزدش آوردند، مختار به او گفت : تو در كربلا چه كردى ؟ جواب داد: به خيمه على بن الحسين امام سجاد (ع ) رفتم ، روسرى و گوشواره زينب (س ) را كشيدم و ربودم . مختار گريه كرد و گفت : در اين هنگام زينب (س ) چه گفت : خولى جواب داد: گفت خدا دستها و پاهايت را قطع كند و تو را در آتش دنيا قبل از آخرت بسوزاند، مختار گفت : سوگند به خدا، خواسته او را بر مى آوردم ، آن گاه دستور داد دستها و پاهاى خولى را بريدند و او را آتش ‍ زدند. (سوگنامه آل محمد، ص ۳۷۷ و ۳۷۸)
کد مطلب : 116825