به گزارش
سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز وقتی نام عاشورا به گوش میرسد، آتش سوزناكی از غم، دل را در بر میگیرد و اشك، امان را میبرد. عصر روز دهم محرم لشكر یزید بعد از این كه امام حسین (علیهالسلام) را به شهادت رساندند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خیمهها و آزار و اذیت خاندان نبوت و کودکان یتیم زدند.
بنا بر این گزارش آن نامردان امشب و پس از کشتن بهترین فرد از اولاد آدم بر روی زمین، به سوی خیمههای حرم امام حسین (علیهالسلام) هجومی وحشیانه آوردند و اثاث و لباسها و شتران را به یغما بردند و گاه بانویی از آن اهلبیت پاك با آن بیشرمان بر سر جامهای در كشمكش بود و عاقبت آن لعنت شدگان الهی جامه را از او میربودند.
در عصر عاشورا وقتی عمر سعد سر مبارك امام حسین(علیه السلام) را با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی نزد عبیداله بن زیاد به كوفه فرستاد و سرهای یاران و خاندان او را جمع كرده و به همراهی شمر بن ذیالجوشن و قیس بن اشعث به كوفه فرستاد.
و اما در میان آل و الله غوغایی دیگریی به پا بود. شب یازدهم محرم را اسرای اهلبیت در یك خیمه نیمسوخته سپری نمودند و میتوان تصور كرد كه چه شب سختی را بعد از یك روز پر سوز و از دست دادن عزیزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خیمهها و اهانتها و سیلی و تازیانه خوردنها و ... داشتهاند.
و اما همانند امشب وقتی که خورشید عاشورا غروب کرد کاروان اهل و البیت با یک دنیا غم و اندوه عازم کوفه کردند و سپس پس از سپریکردن روزها و شبهای سخت و طاقتفرسا آماده ورود به شهر شام می شوند. شهری که به گفته یزید ملعون آذین بندی شده و کم کم اماده منتظر ورود خارجیان از دین می شوند!!