حرمتی که محرم دارد / آفتهای اعتقادی در عزاداری

13 آذر 1390 ساعت 14:43

در طول سال‌هاي اخير ـ و شايد به دليل بي توجهي و كم كاري علما ، صلحا ، فقها ،هنرمندان و شاعران تراز اول شيعه ـ شاهد برخي از انحرافات و عدول از اهداف راستين اين نهضت بزرگ به ويژه در امر مداحي و سينه زني بوده ايم.


سرویس فرهنگ و جامعه عصرامروز: مراسم سوگواري حضرت سيدالشهدا(ع) از ديرباز نقشي بسیار مهم و غير قابل انكار بر فرهنگ جامعه شيعيه داشته و مؤلفه‌هاي بزرگي از هويت مذهبي شيعيان ايران و جهان را شكل داده است.به طوری که امام راحل (قدس -ره) فرمودند : "این محرم وصفر است که اسلام را زنده نگه داشته است"

اما متأسفانه در طول سال‌هاي اخير ـ و شايد به دليل بي توجهي و كم كاري علما ، صلحا ، فقها ،هنرمندان و شاعران تراز اول شيعه ـ شاهد برخي از انحرافات و عدول از اهداف راستين اين نهضت بزرگ به ويژه در امر مداحي و سينه زني بوده ايم.

اما بی انصافی است اگر تمامی تقصیر ها را به گردن مداحان عزیزی که از سر اخلاص ومحبت، به امر نوکری آل اللّه می پردازند بیاندازیم .
اگر هم در این زمینه قصوری رخ داده بدون غرض بوده و فقط به خاطر عدم آگاهی است . امام علي(ع) در يكي از سخنان خود خطاب به كميل مي‌فرمايد: هيچ حركتي نيست كه انجام‌دهي مگر آن كه براي آن محتاج به معرفت و شناخت هستي (تحفه العقول ص ۱۷). اين امر دليل روشني دارد.

رسول اكرم(ص) در اين باره چنين فرموده است: «كسي كه كار انجام مي‌دهد و در آن آگاهي و شناخت لازم را ندارد، آنچه را كه خراب مي‌كند، بيش از آن چيزي است كه اصلاح مي‌نمايد.» اين دستور ديني كه غالباً در زندگي روزمره و در امور جزيي به كار گرفته مي‌شود، گاه در مسائل بسيار مهم به دست فراموشي سپرده مي‌شود. از نمونه‌هاي برجسته آن كه در اينجا مورد بررسي قرار مي‌گيرد، عزاداري براي امام حسين(ع) است. برگزاركنندگان مراسم عزاداري براي سيدالشهدا(ع) بايستي شناخت و معرفت كامل نسبت به اين امام همام و نهضت عاشورايي آن حضرت داشته باشند اما فقدان اين شناخت موجب شده تا بسياري از مجالس سوگواري امروزي هر چه كه پرشورتر مي‌شود، از هدف خود دورتر شود؛ همچنان كه امام صادق(ع) فرموده: كسي كه عملي را بدون بصيرت و آگاهي انجام دهد، مانند رهروي است كه راه را اشتباه پيموده است. لذا هر چه تندتر رود، از مقصود دورتر مي‌شود. (اصول كافي، ج ۱، ص ۵۴).اگر بخواهیم به بحث آسیب شناسی عزاداری بپردازیم ابتدا باید علل پیدایش آن را فهمید چون اگر ما این عوامل را نشناسیم چگونه می توانیم به پیش گیری ویا فرهنگ سازی پرداخته وجلوی ضرر را بگیریم باید سرچشمه را پیدا کرد واز آنجا شروع نمود. من معتقدم این آسیبها به سه دسته تقسیم می شوند .

۱-ورود اندیشه های انحرافی و بدعتها :این اندشه ها خواه تعمداً وخواه سهواً از سه را ه نافذ می باشند.
الف-عوامل معاند، مانند کفار و یا یهودیان صهیونیست:کفار ویهودیان صهیونیستی از دیر باز شمشیر کینه وعناد را برای مسلمانان از رو بسته اند که این کینه می تواند دلایل گوناگونی داشته با شد اما مهمترین این دلایل نژاد پرستی، وصینت از منافع خودشان است چون دین مبین اسلام وبخصوص مذهب تشیع با هر گونه استیلا واستعمار گری وانحراف به شدت مخالف است واین در جهت خلاف مصالح دول استعمار گر و لابی های صهیونیستی است به عنوان مثال وبه طور نمونه می توان به نقشه سازمان سیا در رابطه با فرهنگ عاشورا اشاره کرد.
حجت الإسلام والمسلمین خاتمی امام جمعه موقت تهران وعضو خبرگان رهبری در سخنان اخیر خود در مجلس خبرگان اذعان داشتند.اخیراً کتابی به نام "نقشه ای برای جدایی مکاتب الهی" در آمریکا انتشار یافته که در آن گفتگوی مفصلی با دکتر مایکل برانت یکی از معاونان سابق سیا سازمان اطلاعاتی مرکزی آمریکا انجام شده است. او در این زمینه می گوید بعد از مدت‌ها تحقیق به این نتیجه رسیدیم که قدرت رهبر مذهبی ایران و استفاده از فرهنگ شهادت در انقلاب ایران تاثیر گذار بوده است. ما همچنین به این نیتجه دست یافتیم که شیعیان بیشتر از دیگر مذاهب اسلامی فعال و پویا هستند. در این گردهمایی تصویب شد که بر روی مذهب شیعه تحقیقات بیشتری صورت گیرد و طبق این تحقیقات برنامه ریزی‌هایی داشته باشیم؛ به همین منظور چهل میلیون دلار بودجه برای آن اختصاص دادیم و این پروژه در سه مرحله به ترتیب زیر انجام شد... پس از نظر سنجی‌ها و جمع‌آوری اطلاعات از سراسر جهان به نتایج مهمی دست یافتیم. متوجه شدیم که قدرت مذهب شیعه در دست مراجع و روحانیت می باشد... . این تحقیقات ما را به این نتیجه رساند که به طور مستقیم نمی توان با مذهب شیعه رو در رو شد و امکان پیروزی بر آن بسیار سخت است و باید پشت پرده کار کنیم. ما به جای ضرب المثل انگلیسی "تفرقه بیانداز، حکومت کن" از سیاست "اختلاف بیانداز، نابود کن" استفاده کردیم و در همین راستا برنامه ریزی‌های گسترده ای را برای سیاست‌های بلند مدت خود طرح کردیم حمایت از افرادی که با مذهب شیعه اختلاف نظر دارند و ترویج کافر بودن شیعیان به گونه‌ای که در زمان مناسب علیه آنها توسط دیگر مذاهب اعلام جهاد شود. همچنین باید تبلیغات گسترده‌ای را علیه مراجع و رهبران دینی شیعه صورت دهیم تا آنها مقبولیت خود را در میان مردم از دست بدهند.

یکی دیگر از مواردی که باید روی آن کار می کردیم موضوع فرهنگ عاشورا و شهادت طلبی بود که هر ساله شیعیان با برگزاری مراسمی این فرهنگ را زنده نگه می دارند. ما تصمیم گرفتیم با حمایت های مالی از برخی سخنرانان و مداحان و برگزارکنندگان اصلی اینگونه مراسم که افراد سودجو و شهرت‌طلب هستند عقاید و بنیان‌های شیعه و فرهنگ شهادت طلبی را سست و متزلزل کنیم و مسائل انحرافی در آن به وجود آوریم به گونه‌ای که شیعه یک گروه جاهل و خرافاتی در نظر آید. در مرحله بعد باید مطالب فراوانی علیه مراجع شیعه جمع آوری کنیم و به وسیله مداحان و نویسندگان سودجو انتشار دهیم و تا سال ۱۳۹۰ مرجعیت را که سد راه اصلی اهداف ما می باشند تضعیف کرده و آنان را به دست خود شیعیان و دیگر مذاهب اسلامی نابود کنیم و در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و مذهب بزنیم.

ب- ورود بدعتها و اندیشه های صوفی مآبا نه : مانند ورود آلات موسیقی به محافل عزاداری قمه زنی،زنجیر زنی،بلند کردن علامت های سنگین ،دوئیت ،غلو در مقام اهلبیت (علیهم السلام ) ، تجانس برای خدا ، هلول خدا در اهلبیت (علیهم السلام ) وبالعکس ، تشبیه و...
گر چه، با این حال من نظری در مورد اینکه آیا امام حسین (ع) این نوع عزاداری را قبول می کند یا نمی کند،نظری نمی دهم چون نعوذاً باللّه، نه من جای امام حسینم(ع) نه در آن حد اندازه وسطح علمی هستم که از انتقال دانش فراتر رفته و پایه گذار اندیشه ای باشم. حضرت امام صادق (ع) فرمودند مانند صیدی که از دست شیر گرسنه فرار می کند از دادن فتوی پرهیز کنید .اما آنچه که مسلم است ما باید در درجه اول پیرو قرآن واهلبیت عصمت وطهارت (علیهم السلام) و در درجه دوم گوش به فرمان مقام معظم رهبری ومراجع عظام شیعه باشیم مثلاً به عنوان مثال در مورد همین قمه زنی که دوباره سیر رواج را طی می کند مطالبی را عرض می کنم. خداوند در قرآن می فرماید(( لاضرر ولا ضراراً فی الإسلام)) ودر دیگر در فشانی ها بارها به این مطلب اذعان داشته که ضرر رساندن به بدن گناه محسوب می شود. روی صحبتم با شما دوستان عزیز و بزرگوارانی که من هم به تبعیت از شما نوکری آل اللّه را بزرگترین افتخار زندگی خود می دانم. اگر شخصی پدر یا عزیزی را از دست داد و از اثر مصیبت ونارا حتی بسیار یک سیلی به صورت خود زد و یا سر به دیوار کوبیددیگر زیاد کسی مته ای به خشخاش نمی گذارد. چون همه می دانند داغی بسیار گران بر او وارد شده . ولی آیا واقعاً کسانی که قمه می زنن وباسر با شدت به دیوار می کوبند و یا با ابزاری چون زنجیر های تیغی کمر خود را خون آلود می کنند و یا به هر نحوی خود را زخمی می کنند انقدر مصیبت زده اند که " مصیبتاً ما اعظمها و اعظم رضیتها فی الإسلام " را درک کرده اند ؟ آیا واقعاً چنین است ؟ بهتر است کمی با خودمان فکر کنیم قطعاً آقا از هر کسی به اندازه درک و معرفتش قبول می کند اگرمن واقعا ً از سر صدق وراستی نه از روی ریا بلکه مثل جون غلام سیاه امام حسین (ع) که در کار زار تن برهنه کرده و می گفت (( فیا سیوف خذینی)) وخود را طعمه شمشیرها کرد و یا مانند عابس که فریا می زد(( حب الحسین (ع) اجننی )) وبه لشگر می زد به مقام شهود رسیدم بروم و قمه بزنم .اصلاً د ر حقیقت ُعزاداری سیدالشهداء اگر قمه زنی را جایز بدانیم،آیا آقا روش دیگر ، صوابی دیگری را برای عرض ارادت ما از ما قبول نمی کند!؟ خدای نا کرده مثل آن شخص نشویم که در خلوت خود و در ملأ عام مدام می گفت یا ابا عبدللّه (ع) یا لیتنی کنت معک "ای کاش بودم و یاریت می کردم" و او شبی در خواب دید که درصحنه عاشورا حضور یافته ، یاران گفتند آقا قصد نماز ظهر دارد بیائید برای حفظ جان ایشان مقابل تیرهائی که احیاناً به سمتشان پرتاب می شود بیاستیم تا حضرت نماز بخوانند و او نیز قبول کرد اما زمانی که تیر گسیل شد از ترس جان خویش جا خالی داد وخود را کنار کشید وناگهان هراسان از خواب پرید و آنجا بود که فهمید.(به طور اجمالی یعنی فقط عرض ارادتمان زبانی نباشد بلکه توأم با عمل وخلوص باشد)

نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند نه هر که آینه سازد سکندری داند
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست نه هر که سر بتراشد قاندری داند

اگر به یاد داشته باشید طبق سخنان مراجع قمه زنی در ملاء عالم رد شده است. آیا علت آن را می دانیم ؟
در زمان پیامبراکرم(س) روزی حضرت در مسجد برای مردم صحبت می کردند (روال کسی که برای یک جمعی صحبت می کند و یا معمولاً کسی که برای مردم سخنرانی می کند این است که گاهی به سمت چپ وگاهی به سمت راست می چرخد تا تمامی مستمعین را ببیند) که یکی از حاضرین در آن مجلس چون حضرت را خیلی دوست داشت ومی خواست ایشان را ببیند صدا زد یا رسول اللّه ((رئانا )) کلمه رئانا در ادبیات عرب دو معنی می دهد یک معنی یعنی رعایت مارا نیز بنما (روی خود را به سمت ما نیز برگردان ) ومعنی دیگر آن کلمه ناشایستی است (احوق کردن ) . پس از این رویداد در شهر، یهودیان به تمسخر پرداختند که مسلمانان به پیامبر خود جسارت کردند .آیه نازل شد برای مسلمین ((لاتقل رئانا وقل انظرنا )) یعنی بهانه به دست دشمن ندهید . وقتی می شود از کلمه بهتری استفاده نمود، از کلماتی که معنای دوگانه دارند و زمینه سوء استفاده دشمنان را مهیا می سازد، استفاده نکنید .

بارها و بارها صحنه های قمه زنی در مراسم و عزاداری ها را از شبکه های مختلف اروپائی و آمریکائی پخش کرده اند و از روانشناسان ومحققین خود دعوت کرده اند.

حتی در یکی از این برنامه ها که از فاکس نیوز پخش شده است از ۷ کارشناس ادیان و کارشناس روانکا و دعوت کردند و همه آنها به این مطلب اشاره داشته وافکار عمومی را به این سمت سوق می دادند که مسلمانان نوعی بیماری روانی و خود آزاری دارند (شیعه ) واز بودن فرهنگ شهادت اینطور استنباط کردند که، کسی که برای جان خود ارزش قائل نسیت برای جان انسانهای دیگر نیز مسلماً اهمیتی قائل نمی شوند(شیعه وسنی) وبا حرف هائی از این دست اعتقادات وارزشهای دینی ما را نشانه ر فته و در بوقهای تبلیغاتی خود نهایت سوء استفاده ها را از این مطالب کرده اند .مردم ما در برهه ای از زمان از این یک رقم عزاداری کمی فاصله گرفتند اما از زمانی که راه کربلا باز شد و شیعیان ایرانی در زمان محرم و عاشورا زائر حرم امام حسین(ع) بودند با دیدن قمه زنی ساکنان کربلا ودیگر اعراب که قمه زنی جزءلا ینفک غزاداریشان در محرم محسوب می شود دوباره به سوی قمه زدن ترغیب شدن که این علت ترغیب جای بحث دارد وعلل آن قابل بررسی است و در این مقال نمی گنجد. امام آنچه مسلم است ایرانی وغیر ایرانی ندارد منظور، تأثیر بدی است که از آن در اذهان عمومی برجای مانده (بازهم می گویم کاری به درست یا غلط بودن آن یا این که چه کسی این کار را انجام می دهد نداریم وفقط هدف، بررسی زمینه بهره برداری سیاسی جوامع غربی از این مقوله بود ) . در این زمینه تا اینجا که به ضرر دنیای اسلام بوده چون تصویر مسلمانان را برای مردم دنیا به واسطه این گونه اعمال مخدوش ظاهر نموده است .اما اصلاً این گونه باور ها از کجا ها نشأت گرفته وسر چشمه آن کجاست ؟ استاد یوسفی غروی معتقد است از نظر تاریخی ظاهرا آن وقت كه صفویه سر كار آمدند، قمه زنی پدید آمد و مسلماًهیچ سابقه ای هم بر صفویه ندارد، اما هنوز به یقین نرسیده‌ایم كه آیا قبل از عثمانی ها یا بعد از عثمانی ها این کار انجام می شده است یا نه؟ روال حكومت ها این است که اعمال و رفتارها را از همدیگر یاد می‌گیرند؛ عثمانی ها گروه فدائیان داشتند، صفویه هم یك گروه فدائیان درست كرده بودند و مانند آل بویه که در قرن سوم و چهارم در بغداد، عمدتاً دسته‌های اولیه‌ عزاداریشان، دسته‌های نظامی‌شان بود، به ارتش دستور داده بودند که به طور منظم و دسته‌بندی شده‌، دسته عزاداری راه بیاندازند. صفویه هم وقتی سر كار آمدند این برنامه را تكرار كردند. یكی از افواج فدائیان، قزلباش صفوی بودند كه همیشه سرشان تراشیده بود (به نشانه آماده به خدمت). در كتاب تاریخ شاه عباس كبیر از نصرالله فلسفی كه یكی از وسیع ترین و دقیق ترین تواریخ است (در پنج جلد)، به تفصیل، فوج فدائیان معرفی شده اند. در وصف آنان آمده كه حتی در تمریناتشان گوشت حیوانات مختلف و حتی مار را می‌خوردند كه هنوز هم در بعضی از ارتش های جهان معمول است؛ مثلاً در ارتش صدام نیز یك فوج فدائی این طوری وجود داشت. خلاصه این كه فدائیان صفویه در روز عاشورا شمشیر به دست بیرون آمدند و تصورشان این بود كه نوعی همدردی و مواسات با اصحاب امام حسین(ع) داشته باشند. آنان می گفتند در چنین روزی که اصحاب امام حسین(ع)، و خود امام، و بنی هاشم تیر می خورند پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد می‌کنیم؛ یعنی نشان می‌دهیم كه ما در راه امام حسین(ع) فدوی هستیم؛ و حاضریم سرمان بریده شود و این شروع قمه زنی شد.زنجیر هم عمدتاً در همین افواج نظامی‌ صفوی شروع شد اما انصافاً هنوز مدرك تاریخی دقیقی كه نشان بدهد كه مثلاً زنجیر به خصوص از كی و كجا و به چه كیفیتی و به دستور چه كسی شروع شده پیدا نشده است شاید فردی عار ف مسلک به درجه ای رسیده بوده، که حالتی عرفانی اورا فرا گرفته و از داغ مصیبت وارده بر امام حسین (ع) مثلاً ناگهان به دیوار حمله ور شده وزنجیری که به دیوار آویزان بوده بر داشته و بر بدن خود کوفته وپس از آن مریدان او به تقلید از او هر ساله همین کار را تکرار کرده و طی مرور زمان به شکل کنونی بدل شده باشد . اما اجمالاً معلوم است كه از تأسیسات دوران صفوی است و قبلش سابقه نداشته است. مثلاً در زمان آل بویه در بغداد، عزاداری فقط در حد سینه زنی و مقتل خوانی بوده است.

آن زمان روز عاشورا و حتی روز تاسوعا بازارهای بغداد به طور الزامی تعطیل بود كه البته این مبنای شرعی دارد و آن روایت ائمه است در مقابل بدعت گذاری بنی امیه که روز عاشورا را روز بركت قرار دادند و گفتند كه حتی در روز عاشورا قوت سال خود را تهیه كنید. ائمه در مقابل، برای دفع آن بدعت فرمودند: "من قعد عن العمل یوم عاشورا و من كف عن العمل یوم عاشورا"، مخصوصاً در زبان امام رضا تأ كید بر این معنی زیاد است و در مفاتیح شیخ محدث (حاج عباس قمی)، در اعمال اول محرم ذكر كرده است. البته تعطیل بر اساس اقوال سایر ائمه مبنی بر كلیات "یحزنون لحزننا" و امثال این هاست. و چون آل بویه به این عمل می‌كردند و به صورت دستوری، بازارها را تعطیل می‌كردند؛ متقابلاً اطعام عمومی را راه می‌انداختند كه در اصل این موارد برای ارتشیان بود اما چون بازار را تعطیل می‌كردند می‌گفتند بفرمائید از این غذای عمومی بخورید. پس حصیرهای بوریا را در بازارهای بغداد پهن می‌كردند و غذا می‌ریختند تا هر كس بخواهد بخورد یا اگر خواست ببرد. پس اطعام عمومی، به تبع تعطیل عمومی و به تبع دسته های سینه زنی افواج لشكریان در زمان آل بویه در بغداد به راه انداخته شد، اما زنجیر زنی و قمه زنی در آن نبوده و در دوران صفویه پا گرفته است.



ج- جهل و نادانی برخی از صاحبان تریبون :
منظور از واژه صاحبان تریبون کسانی هستند که به علت بعضی حالات که در اثر عبادت وریاضت آنها و در پی آن کسب عنایت ونظر ، در دل مردم جائی باز کرده اند و حال یا در کسوت روحانی ویا در لباس یک مداح از تقدس برخور دار گشته اند و متأسفانه بعضی ها بدون اینکه اصلاً توجهی به سطح سواد او و یا گرایشات ذهنی وسوابق او کنند ،هر چه آنها بگویند برایشان حجت است . اصلاً کسی نیست به آنها بگوید مگر قرآن نداریم . مگر اهلبیت (علیهم السلام) وروایات صحیحه نیست. مگر مرجع تقلید ندارید که هر کس، هرچه گفت ، آن را می پذیرید. بعضی اوقات بین این حرفها ی غلط وبعضا درست خاسته یا نا خاسته افکار و عقائدی شکل می گیرد که تیشه به ریشه مبانی اعتقادی – مذهبی می زند. در یک کلام وای از جهل.

۲- کلام وعظ و خطابه (توسط علما وروحانیون) :
کلام وضع وخطابه در جامعه روحانیت مأثور از کلام خداوند در قرآن وکلام اهلبیت (علیهم السلام) در احادیث وروایات است. الحمد للّه والمنه در جامعه روحانیت بسیارهوشیار بوده و در راستای تعالی این گونه مراسم که از ارکان بقای دین مبین اسلام است گامهای بسیار ارزنده ، سازنده و مؤثری برداشته اند. اما آنچه مسلم است تربیت شاگردان مکتب امام صادق (ع) به صورت جدی می تواند نقط ه قوتی باشد برای تربیت مداحانی با دانش . حال چه کسی می تواند بر دیگری محاط باشد و خط مشی تبیین کند ؟ کسی که خود از علم کافی برخوردار باشد متأسفانه بعضی از ما در جهل مرکب خویش فرو رفته ایم ونمی خواهیم قبول کنیم صرفاً مکاسب و لمعتین، نمی تواند ما را یاری کند بلکه یک روحانی باید پویا باشد ، مطهری ، مفتح ، بهشتی باشد . اگر چنین شد و بهشتی شدیم دیگر کلام او را تفسیر به رأی نمی کنیم او به این حقیقت رسیده بود که بهشت را به بها دهند نه به بهانه بعضی ها فکر کرده اند فقط در نماز های واجب ومستحبی ونماز شب و نوافل، غوطه ور شدن آدمی را بها دار می کند و گریه برای امام حسین (ع) نمی تواند کمکی کند و ما را هم بها دار کند . که آنها بسی در ضلالت و گمراهی اند.

شهید مظلوم بهشتی می دانست که هر آنکسی که بر مظلومیت سیدالشهداء (ع) اشک بریزد نظر لطف و رحمت خدا و اهلبیت(علیهم السلام) و بویژه حضرت صدیقه طاهره (س) شامل او می شود و دریچه های شناخت ومعرفت( که هدف غایی عبادات می باشد) را به روی فرد باکی، باز می کند. مثال بارز ومصداقی آن شهداء هستند که یک شبه ره صد ساله ای که زاهدان و علما ء در پی پیمایش آن راه بوده اند را در کوتاه ترین زمان ممکن طی کردند.پس درست است بهشت را به بها دهند نه به بهانه. وآن کسی بها دارد که حسین فاطمه (س) ،نوه پیامبر گرامی اسلام ،پسر شیر خدا حیدر کرار را بشناسد ودر اثر همین شناخت برمظلومیت ذریه گوینده (( سلونی قبل عن تفقدونی )) (بپرسید قبل از اینکه به فقدان من دچار شوید)اشک بریزد.آیا یک روحانی با سواد شدن ، مطهری شدن سخت است؟ ما وقتی از سیره عملی معصومین (علیهم السلام) حرف می زنیم ،بعضی ها به غلط می گویند ما کجا واهلبیت(علیهم السلام)


در صورتی که خود رسول اللّه فرمودند(( انا بشر مثلکم)) آنها اگر آمدند به این دلیل آمدند که راه را به ما نشان بدهند کلام ایشان این است: آن کاری که ما کردیم شما هم انجام دهید.

(البته از کلامشان تفسیر به رای نکنیم وبا حقیقت کلام آشنا شویم) چون مانیز کلام خدا را انجام می دهیم . قرآن می فرماید ((قولو لناس حسنا)) (با مردم خوب حرف بزنید) این را می توان دررفتار پیامبر (ص) با آن یهودی که برسرش خاکستر ریخت وحضرت به جای تلافی در ایام بیماری او به عیادتش رفت پیدا کرد .این را میتوان در عکس العمل امام حسن(ع) نسبت به آن کسی که به حضرت ناسزا گفته بود وآقا به جای شدت عمل او را اطعام فرموده ،لبای داد و اسکان کرد پیدا نمود.پس کلام ورفتار ائمه معصومین(علیهم السلام) حضرت پیامبر(ص) کلام و دستور خداست مامی گوئیم نمی شود جا پای امام مجتبی (ع)گذاشت ، قبول ،اما آیا نمی توانی چون عرب بادیه نشینی چون ابوذر شوی آیا نمی توانی مانند هم وطنت سلمان ، ((منا اهل البیت شوی )) اینها به کنار آیا نمی توانی امام خمینی (ره) ،آیا نمی توانیم مانند مقام معظم رهبری(حف) شویم آیا نمی شود علامه محمد تقی جعفری شد ، آیا نمی شود مانند مرحوم حجت الإسلام ادبی که زندگی اش صرف کسب علم ومعرفت وخدمت به مردم بود شد مگر اینها از کره دیگر ویا از عالم از ما بهتران آمده بودند.ما تمام همت خود را باید به کار بندیم تا سطح سواد علما وروحانیت بیش از پیش گردد و از این رهگذر حال و روز عرض ارادت ما به اهلبیت(علیهم السلام) با معرفت وشناخت وعلمی که پیدا می کنیم دگرگون شود وراه کمال را طی کند . این نوع روحانیت میتواند مدا ح پرور باشد. ان شاءاللّه

۳- مداحان اهل بیت (علیهم السلام) و شعرا:
از منظر کلی این جامعه ، بسیار ارزنده وتأثیر گذار در مقوله احیا و برپا ئی مجالس عزای حضرت سید الشهداء(ع) در حال حاضر از سه منبع و معبر تأثیر پذیرند.

۱-مداحان در خط مکتب اهل بیت (ع) و مرجعیت عظیم الشأن تشیع:
اشاره به مداحانی است که تابع فرامین ولایت ومراجع بوده ، از خاندن اشعار کفر آمیز ، دارای صنعات غلو (بسیار کوچک کردن یا بسیار بزرگ کردن ) ، تشبیه (نعوذاً باللّه اهلبیت(علیهم السلام) به خدا و یا مادون شأنشان)، تجانس (جنسیت وجسم قائل شدن برای خدا) ، ذلالت (ذلیل کردن در بیان مصائب) هلول (هلول اهلبیت(علیهم السلام) در خدا وند ) و... پرهیز نموده وبه اسم اینکه سیاست ما عین دیانت ماست مجالس عزاداری را تبدیل به محافل سیاسی نمی کنند.یک مداح باید هوشیار بوده وازکلیات سیاست نظام اسلامی و ارزشهای دین وانقلاب دفاع کند و مردم را نیز آگاه کند نه اینکه این تریبون را تبدیل به هاونی برای کوبیدن اشخاص کند . ترورشخصیت افراد، با هدف والای شعار سیاست ما عین دیانت ماست فرق می کند .یک مداح باید پشت سر ولایت فقیه حرکت کند و کاسه داغ تر از آش نباشد اگر جائی لازم به تذکر، استیضاح ، برکناری و ... باشد، مقام عظمای ولایت هم گوشش از ما شنوا تر ، هم چشمش از ما بینا تر وهم زبانش از من وشما گویا تر ،نافذ تر و هم حکمتش پویا وعالمانه است .

مقام معظم رهبری(حف) نه اهل سازش است و نه با کسی تعارف دارد . لازم باشد بی درنگ پاسخ انحطاط را خواهد داد.این را در خط مقدم جبهه های رزمی واعتقادی به همه نشان داده.( بوسه بردستش که دست او گواست) .علاوه براین، گفته شده کسی که مذهبی است نباید تارک سیاست باشد اما جای این سیاسی بودن در اجتماع وعرصه عمومی است نه در مجلس روضه. در فکر و اندیشه و باور ما باید باشد و جایگاه تجلی آن در مشت گره شده وفرود آمدنش در دهان دشمن است این هموشیاری را باید به رخ بیگانگان کشید نه اینکه به واسطه رفتار کودکانه وعجولانه، اسلام وایران را دشمن شاد کرد. یک باید بجای صحبت از ذلالت و خواری اهلبیت (علیهم السلام)از اشعار حماسی وغرور آمیز د عرصه مقابله با ظلم وبیدادگری استفاده کند وروحیه جهاد در راه رضای خدا و زنده نگه داشتن اسلام را در اذهان مردم زنده نگاه دارد .

۲-مداحان در چنگ تصوف و بدعتهای هر جائی پدیدآمده در عزاداری :
مدتی است که مداحی ها شکل بسیار بدی پیدا کرده واین شاکله ممکن است به اصل رسالت نوکری لطمه وارد کند که ذیلاً به بیان آنها می پرازیم .
۱-برخی از مداحان از هر وسیله ای تنها برای سوزاندن دل مردم ودر آوردن اشک آنها استفاده می کنند نه برای شناساندن امام حسین (ع) و اهداف قیام سرخ عاشورائی او .با این روند نا صواب دیگر ، قایع زندگی ائمه (ع)بیشتر شبیه افسانه در آمده تا واقعیت.

۲- استفاده از ابزار آلات موسیقی مثل :طبل -دهل-شیپور-سنج -ارگ و ...آن هم با آهنگهای افتضاح در دسته های عزاداری در شأن مجلس عزای امام حسین(ع) نیست. ما همگی معتقدیم که باید تعظیم شعائر نمود باید برای این اسطوره های خدا شناسی وسعادت بشر عزا به پا کرد اما نه به قیمت پائین آوردن منزلت آنها.

۳-بد ترین کاری که به مداحی ضرر می زند خواندن مداحی به سبک ترانه های اون ور آبی هستش که متأسفانه خیلی به چشم می خورد.مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیر خود با اشاره به غنی بودن دستگاهها ی اصیل موسیقی ایرانی و بسیط بودن گستره استفاده از آنها در مرثیه خوانی و مدیحه سرائی تصریح فرمودند بال وجود چنین پتانسیل بالائی در موسیقی برای چه مابه جای صادر کننده بودن باید مصرف کننده باشیم .
من خود به شخصه از استاد و برادر عزیزم مداح وشاعر اهلبیت(علیهم السلام) که اگرحقیر را به عنوان شاگرد قبول داشته باشند (جناب آقای حاج محمود کریمی ) یاد گرفتم که چگونه می توان با تلفیق دستگاه هائی چون همایون ، دشتی ، ماهور ویا به صورت مجزا از این د ستگاه ها و دستگاهها ی دیگر برای ساخت سبکهای نو و تأثیر گذار استفاده نمود ودیگر آهنک هائی که در مجالس لهو و لهب به کار رفته در مجلس اهلبیت استفاده نکرد.

۴- عریان شدن در مراسم عزاداری در صورتی که نا محرمی نبوده د و مفسده ای نداشته باشد از نظر مراجع اشکالی ندارد . ولی پخش فیلم آن بسیاری از مراسم عزاداری را به شکل هیجای(میدان نبرد ) رقابت لات و لوتهای محله ها در آورده این مراسم حال و هوای آن روز ها را ندارد.

۵-بعضی از مداحان در مجالس عزاداری بیشتر سعی در مظلوم جلوه دادن امام حسین(ع) و-نعوذ با للّه –خواری ایشان در واقعه ی کربلا و التماس های مداوم ایشان به دشمنان می شود وحرفی از رجز خوانی های حضرت عباس(ع)،حضرت علی اکبر(ع)،حضرت قاسم(ع) و... و نصیحتهای امام حسین(ع) به دشمن کلامی نمی گویند.

۶- یکی از کار های دیگری که به مداحی لطمه می زنه توصیف صرفاً ظاهر ائمه و تعریف از قد و سیمای آنها ست. به قول مقام معظم رهبری(حف) مگر درعالم زیبا رو کم بوده و هست اگر حضرت یوسف (علی نبینا) اینقدر مورد توجه قرار می گیرد بدلیل این است که با وجود برخورداری سیمای زیبا و مهیا بودن فضای گناه و ناپاکی ، دست از غیر خدا شست .پس زیبائی ظاهری گر چه به صورت فطری دوست داشتنی است اما در برابر زیبائی باطن آنچنان حسن قابل توجهی محسوب نمی شود .یا همچنین درباره زور و بازو وقدرت بدنی ممگر قهرمان بدن سازی ، رزمی کار و کشتی گیر در این عالم کم بوده وهست. اصلاًدلیل شهرت پوریای ولی چیست؟ زور و بازوی او ، قدرت او به اضافه راد مردی ، جوانمردی و داشتن منش پهلوانی اوست که باعث جاودانه شدن نام او بر تارک ایوان پهلوانی ایران زمین شده است. پس این قبیل محاسن دلیل شیفتگی شیعیان به اهلبیت(علیهم السلام) نیست که ما با آب و تاب هر چه تمام آن را در نظر مستمعین بزرگ می کنیم تا حدی که علّت واقعی ارزش اهلبیت(علیهم السلام) نادیده گرفته شود آری علّت محبوبیت حضرت عباس (ع) داشتن ادب بسیار بود زیرا تا دم مرگ حضرت سید الشهداء(ع) را برادر خطاب نکرد. چون ایشان را امام و سیّد ومولای خود می دانست ، به خاطر جوانمردی او بود چون با اینکه بسیار تشنه بود و در میان آب سرد و زلال نهر علقمه ایستاده بود گفت تا فرزندان امامم واهلبیت(علیهم السلام) او آب ننوشند من لب به آب نمی زنم. عقل گفت بخور، دل در تاب وتب است عشق اما می گفت حسین(ع) تشنه لب است .حتی اسب اوسیراب شد و او عاقبت تشنه جان داد.

دلیل وجود این همه دوستدار حضرت ابالفضل (ع) وفای بسیار ستودنی اوست .زمانی که ایشان یقین حاصل کردند که فردا در عرصه کارزار ومیدان نبرد شهد شهادت را نوش می کنند و کشته خواهند شد و دشمن برای او امان نامه آورد ، با برافروختگی بسیار امان نامه را پاره پاره فرمودند.وهمچنین در مورد سایر ائمه معصومین (علیهم السلام) هم به همین صورت .

در عرصه مقابله با آسیب‌ها دو نظریه وجود دارد که بنده معتقدم در دو طرف افراط و تفریط است و نظریه معتدل حد وسط است. این دو نظریه عبارتند از:
۱- یک نظریه آن است که عزاداری امر مقدسی است اصلاً نباید در این عرصه وارد شد. بگذاریم مردم هر کاری می کنند بکنند به هر شکلی که می‌خواهند عزاداری کنند. اگر بخواهیم در این میدان وارد شویم و نقد کنیم چه بسا اصل عزاداری آسیب می بیند؛ پس چرا دست به ابروی عزاداری بزنیم که در نتیجه چشم کور شود! صاحبان این نظریه باید توجه کنند که اگر از عزاداری آسیب زدائی نشود چه بسا اصل عزاداری آسیب دیده و شاهد آن باشیم که چند سال آینده در عزاداری همه چیز باشد جز احیاء مکتب سالار شهیدان(ع). ما نمی‌توانیم در این عرصه بی تفاوت باشیم و اجازه دهیم در پوشش عزاداری، گناه و معصیت صورت پذیرد.


۲ -نظریه دوم که نظریه تفریطی می دانیم این است که به گونه‌ای از عزاداری‌ها انتقاد کنیم که خدای ناکرده مردم از اصل برپایی آن دلسرد شوند. به گونه‌ای از مداح‌ها انتقاد کنیم که خوبان آنها نیز زیر سوال روند. بحمداللّه در جمع مداحان کشور کسانی هستند که هم مخلصانه می خوانند هم با مطالعه و هم مراقب اند از حدود شرع خارج نشوند. من ارج و ارزش اینگونه مداحان را از دعبل و کمیت دیروز کمتر نمی دانم. نباید به گونه‌ای از خطبا انتقاد کنیم که تر و خشکش همه با هم بسوزد! خطبای ارزشی که زبان گویای اسلام‌اند نیز آسیب ببینند. اینهم نادرست است، ما معتقدیم باید در این عرصه جانب اعتدال را گرفت. بر برپایی عزای حسینی و اهل بیت(ع) تاکید داشته باشیم، از خطبا و مداحان مخلص تجلیل و تکریم کنیم، در عین حال رسالت روشنگری خود را در عرصه عزاداری‌ها همانند دیگر عرصه‌ها داشته باشیم بنابراین اگر در این مجلس عظیم سخن از آسیب‌ها داریم، هرگز در صدد تخریب عزاداری‌ها، خطبا و مداحان مخلص نیستیم؛ بلکه در پی آنیم که این نهاد مقدس با نشاط و شادابی بماند و همانند گذشته الهام بخش باشد.

۳-مداحان وتفسیر به رأی از احکام ،تاریخ ، روایات ومقاتل:
برخی از مادحین احکام را آنطور که خودشان دوست دارند تأویل می کنند، تاریخ را آنطور که دوست دارند تعریف می کنند . روایات را در اثر کم سوادی وعدم آگاهی و همچنین نداشتن علم کافی در زمینه حدیث شناسی و روایت فهمی به صورت ناقص و ابتر بیان می کنند.در بعضی اوقات مطالبی را سر خود به مقاتل اضافه می کنند که علت آن فقط وفقط رسیدن به موفقیت در کارشان است نه از سر عناد پس باید اینگونه اعمال را که غالبا ً منشأ آن عشق به اهلبیت (علیهم السلام) است کنترل کرده ، جهت دهی کرده ، تغذیه کنیم و استعداد های آنان را به نحو مطلوب ارزیابی کرده وپس از آن به بهره برداری از آن بپردازیم نه این که اگر کسی لبه پرتگاه بود و نیاز به کمک داشت بجای کمک کردن ما نیز او را هل بدهیم.تا در ژرفای دره سقوط کرده واستخانهایش خرد شود.

اندر میان موج حوادث فتاده ام مردید اگر، هدایت بر ساحلم کنید

در پایان باید بگویم این تمامی مطالبی نبود که در زمینه آسیب شناسی عزاداری باید به آن می پرداختیم و از این پهنه ره توشه بسیار، می توانستیم برگیریم اما چه بگویم که صفحات کاغذ و ضیغ وقت مانند قفسی مجال پرواز بیشتر درآسمان این مبحث را از این شاگرد پر بسته کوچک گرفت.


محقق، پژوهشگر،شاعر و مداح اهل بیت(ع)
مهدی فاطمی


کد مطلب: 14292

آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdchiinz.23nkwdftt2.html

عصر امروز
  http://asremrooz.ir