شعر: چه ماجرای حزینی است ماجرای حسن(ع)

رجانیوز , 30 آذر 1393 ساعت 11:53




چه ماجرای حزینی است ماجرای حسن

چه غصه های عجیبی است در نوای حسن


به خیمه های حسینی روید و گریه کنید

گهی برای حسین و گهی برای حسن


هنوزمی رسدازپشت درب خانه به گوش

صدای ناله زهرا وگریه های حسن


تمام عمر،غم و غصه بود و تنهایی

یکی دوتا که نبوده است غصه های حسن


همان کسی که به ظاهر ز دوستانش بود

کشیدازسردوش حسن عبای حسن


بیاوغربت اوراببین که سجاده

چنان کشید به خیمه ز زیر پای حسن...

.
که گوشواره عرش خدا به خاک افتاد

هزار مرتبه جانم شود فدای حسن


چنان ز زهر جفا پاره پاره شد جگرش

که شعله زدبه دل درد آشنای حسن


سرش بپای حسین بود لحظه آخر

غریب کربلا سوخت در عزای حسن


به گریه گفت که روزی شبیه روز تو نیست

حسین گریه نکن این قدر برای حسن


گرفت قاسم خود را به سینه،گفت حسین

به کربلا پسرم را ببر به جای حسن


کد مطلب: 100611

آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcgqz9qqak9z34.rpra.html

عصر امروز
  http://asremrooz.ir