بیماری کرببلایش مصلحت بود / بیمار بوده او ولی بیمار روضه

31 شهريور 1397 ساعت 9:30

منم قاهر، منم والی، منم غالب // منم لحظه به لحظه درد را طالب // حسین بن علی را اولین نائب // علی بن حسین بن علی بن ابیطالب


به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز 12 محرم الحرام مصادف است با شهادت جانسوز اسوه علم و حلم، امام زین العابدین علیه السلام.

حضرت زین العابدین پس از یک عمر مجاهدت در راه خدا و پس از ابلاغ پیام عاشورا به جوامع بشری، به دست هشام و یا ولیدبن عبدالملک مسموم و در 12 محرم سال ۹۵ هجری قمری به شهادت رسید و بدن مطهرش را در کنار تربت پاک امام حسن مجتبی علیه السلام در بقیع به خاک سپردند.

ضمن عرض تسلیت، اشعار زیر را در سالروز شهادتش تقدیم شما خوبان می نماییم:


#شهادت_امام_سجاد_(علیه_السلام) 
 
سر می گذارم بر سر دیوار روضه 
وقتی که می افتم به یاد یار روضه 
 
عرض ارادت می کنم بر آن مسیحی 
که روی دوش خود گرفته دار روضه 
 
مصداق کل یوم عاشوراست این مرد 
او شاهدی زنده است در اشعار روضه 
 
زخمی قدیمی از در و دیوار دارد 
آزرده او را واژه ی مسمار روضه 
 
سی سال اشک و هق هق و ذکر مصیبت 
در چشم او شد زندگی سرشار روضه 
 
بیماری کرببلایش مصلحت بود 
بیمار بوده او ولی بیمار روضه 
 
هر شب به روی سفره اش با دیدن آب 
می کرد با خون جگر افطار روضه 
 
هر جا که ذبحی را کنارش سر بریدند 
افتاد یاد مقتل غمبار روضه 
 
بابای مظلوم مرا لب تشنه کشتند 
وقتی که شمر نحس شد آوار روضه 
 
خیلی خجالت می کشم از عمه هایم 
از ازدحام کوچه و بازار روضه 
 
بی معجری ها یک طرف، از یک طرف هم 
گوش رقیه، غارت گوشوار روضه
 
#امیر_عظیمی 


#شهادت امام_سجاد_علیه_السلام
 
 
منم قاهر، منم والی، منم غالب
منم لحظه به لحظه درد را طالب
حسین بن علی را اولین نائب
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب
منم دریای بی ساحل
منم پیغمبری که کربلا بر او شده نازل
نه یک بخشش،تمام بخش هایش کاملاً کامل
تمام کربلا با سوره های قاسم و عون و علیِ اکبر و آیات کوتاه علیِ اصغر و آیات مکی ابوفاضل
منم آنکه سنان و ازرق و خولی و شمر و حرمله
با هم مرا گشتند هی قاتل
همین که چشم وا کردم خودم دیدم علیِ اکبر ارباب پیش چشم بابایم قدم میزد
قدم میزد، دل بابا و نظم شانه های محکم عباس و سقف آسمان را با قدم هایش به هم میزد
برای قدِّ بابایم خمیدن را رقم میزد
همین که چشم بستم در میان دشت غوغا شد
همین که چشم وا کردم بمیرم قاتلش از پیکرش پا شد
نفهمیدم چه شد از حال رفتم
تا صدایی آمد از دشمن چرا ساکت نشستید آی 
فرزند رشیدش در میان خاک صحرا ارباً اربا شد
دوباره چشم وا کردم
هراسان نجمه را دیدم که بالای سرِ نعشی کشیده
گوییا داغ امام مجتبی دیده
که قاسم هست اگر چونان جگر گوشه برایش
مثل آن روزی که می آمد جگرهای حسن در طشت
و حالا پیکر قاسم میان دشت روی خاک پاشیده
دوباره چشم بستم
ناگهان تسبیح خاک کربلا افتاد از دستم
صدای داغ هل من ناصر در گوش من پیچید
پدر بر روی دستش برد اصغر را
دل خانم رباب آشوب شد ترسید
گمانم قاتلش را که کمان برداشت بین آن جماعت دید
نمیگویم چه شد
اما پدر خون علیِ اصغرش را در هوا پاشید
نمیگویم چه شد 
اما پدر در موقع برگشت میلرزید
نمیگویم چه شد
اما پدر گم کرد دست و پای خود را و عبایش را به سرعت دور او پیچید
همین که رفت پشت خیمه من هم رفتم از حال و
همین که حال من آمد سر جایش خودم دیدم که دارد می رود با چکمه هایش شمر آنجا توی گودال و
دوباره رفتم از هوش و صدای شیحه ی اسبی که خون میریخت از زین و تن و سم و سر و یال و دهانش
باعث این شد بفهمم که پدر هم بی گمان رفته
و با علم امامت
خود ببینم که پس از شمر لعین در گودی گودال با نیزه سنان رفته
و از بس لطمه دیده
سر به نوک نیزه با زحمت که نه با یک تکان رفته
و زینب بعد از آن
که نیزه و شمشیرها را پس زده سمت حرم لطمه زنان رفته
منم من حضرت سجاد راوی هزاران روضه ی مکشوف
آنجا که خودم دیدم سر بابا ز روی نیزه اش افتاد
منم اصلا خود روضه
که هی مجلس به مجلس می رود از کربلا تا شام
منم آن مجلسی
که سوخت زیر آتشی که ریختند از بام
منم آن مجلسی
که آخرش از اول لبریز اشکش می شود پیدا
منم آن مجلسی که
کنج خرابه آه وقتی روضه خوانی میکند طفل سه ساله با سر بابا
منم آن مجلسی که روضه اش پایان نمی گیرد
در این مجلس رقیه تشنه است اما چرا باران نمی گیرد
منم آن مجلسی که دعوتی هایم برای خواندن روضه، سر بر روی نی مانده ست
منم آن مجلسی که عمه جانم هم به روی منبر زانوی من
هی روضه ی گوش خودش را تا سحر خوانده ست
منم بی تاب و دلخسته 
منم غمگین منم والی منم غالب
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب
 
#مهدی_رحیمی


کد مطلب: 243280

آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcg7w9xzak9tx4.rpra.html

عصر امروز
  http://asremrooz.ir