یک عمر داغ کربلا یادش نمیرفت // دلشوره هایِ عمّه را یادش نمیرفت

17 مرداد 1398 ساعت 18:59

هركس دنبال هتك حرمت - ناموس و آبروي - ديگران نباشد، خداوند متعال او را در قيامت مورد عفو و بخشش قرار مي دهد و هركس غضب و خشم خود را از ديگران باز دارد، خداوند نيز خشم و غضب خود را در قيامت از او بر طرف مي سازد.


به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز هفتم ذیحجه مصادف است با سالروز شهادت یادگار کربلا حضرت امام محمد باقر(علیه السلام ).

بنا بر این گزارش حضرت امام باقر علیه السلام گنجینه علمی را که در درون خود داشته و معدن علم الهی که در لوح وجودیشان بود را با حدود 30 هزارحدیث برای نسلهای پس از خود به یادگار گذاشته تا در جامعه گسترش یابد.

و با این روایت زیبا از ایشان اشعاری را در شب حزن انگیز شهادتش تقدیم شما خوبان می نماییم:

قالَ الاْمامُ الباقر - عليه السلام - : مَنْ كَفَّ عَنْ أعْراضِ النّاسِ أقالَهُ اللّهُ نَفْسَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَ مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ.
«كتاب الزّهد، ص ۱، ح ۹»

هركس دنبال هتك حرمت - ناموس و آبروي - ديگران نباشد، خداوند متعال او را در قيامت مورد عفو و بخشش قرار مي دهد و هركس غضب و خشم خود را از ديگران باز دارد، خداوند نيز خشم و غضب خود را در قيامت از او بر طرف مي سازد.

#امام_باقر_علیه_السلام
#غزل
 
یک عمر داغ کربلا یادش نمیرفت
دلشوره هایِ عمّه را یادش نمیرفت
 
درس و حدیثش مانعِ روضه نمیشد
برپاییِ بزم عزا یادش نمیرفت
 
بر دوش ِ دل، بار مصیبت داشت عمری
جان دادن خون خدا یادش نمیرفت
 
بالاسرِ هر پیکر بر خاک خفته
لبخندِ شمرِ(لع) بی حیا یادش نمیرفت
 
بردند بی صبرانه بعد از گوشواره-
گهواره را بینِ عبا... یادش نمیرفت
 
تب داشت بابا! سوخت خیمه! زجر(لع) آمد!
زد تازیانه بیهوا! یادش نمیرفت
 
هنگام غارت بود و در بین شلوغی...
افتاد زیر دست و پا یادش نمیرفت
 
لعنت بر آن دستی که هجده نیزه آورد
سرهای روی نیزه ها یادش نمیرفت
 
کنج خرابه...زیر نور ماه...آرام...
شب-گریه هایِ بیصدا یادش نمیرفت
 
در کنج حجره، داشت جان میداد امّا
کهنه حصیر و بوریا یادش نمیرفت!
 
 
#مرضیه_عاطفی


#امام_باقر _علیه_السلام
 
آه یادم نمی رود هرگز
غم جانسوز غارت خلخال
حمله ی نابرابر لشکر
به زنان و به خیمه و اطفال
 
صحنه اش بین صحن چشمانم
میدهد زجر هر شب و روزم
ذوالجناح آمد از دل میدان
با دو صد زخم بر سر و کوپال
 
چه بگویم از آن غروب غریب
در هیاهوی نیزه و شمشیر
تنی از روی شیب قربانگاه
غلت می خورد تا ته گودال
 
چه بگویم که تیزی خنجر 
به روی حنجری فشار آورد
یک نفر بین قاتلانش شد
بر سر سر بریدنش جنجال
 
هم غرورم شکست هم قلبم
آن زمانی که دختری خسته
از روی ناقه بر زمین افتاد
دشت تاریک بود و رفت از حال
 
محمدحسن بیات لو


#امام_باقر_علیه_السلام
#روضه_امام_باقر_علیه_السلام
 
با چشم خود دیدم ، عمه پریشان بود 
افتاد در گودال،شاهی که عطشان بود
 
دیدم عمو عباس ، با مشکِ خالی رفت
در انتظار او، هر خیمه گریان بود
 
بعد از عمو‌ عباس،  وقتی علم افتاد
اشک و فغان و غم،در خیمه مهمان بود
 
در عصر عاشورا، بی حرمتی کردند 
خار بیابان ها ، در پایِ طفلان بود
 
در خاطرم مانده، وقتی که از گودال 
آن ذوالجناح آمد ،خونین و نالان بود
 
بابای من تب دار، بی حال و بیمار و
در خیمه ای تنها،محزون و بی جان بود
 
سهمم اسارت شد، از کربلا تا شام
این رسم مهمانی،از یک مسلمان بود؟
 
در کنج ویرانه ، بزم مِی و بازار 
داغ و غم و اندوه، سهم اسیران بود
 
زهر جفا بر من، کم کم اثر کرده
اوج مصیباتم ، در کنج ویران بود
 
/عبدِ کریم


 #مرثیه_امام_باقر _علیه_السلام
 
 
ازشرار زهر کین پا تا سرم آتش گرفت
آه ای مادر بیا بال و پرم آتش گرفت
 
هر نفس از سینه ام شعله زبانه میکشد
سوختم از تب تمام پیکرم آتش گرفت
 
روز من با خاطرات کربلا شب می شود
بسکه گریه کرده ام پلک ترم آتش گرفت
 
هر طلوعی را غروبی عاقبت پایان دهد
ای امان از آن غروبی که حرم آتش گرفت
 
شعله بر جان همه اهل حرم افتاده بود
دختری فریاد میزد معجرم آتش گرفت
 
بعد داغ کربلا و تشنگی بچه ها
هر کجا که آب دیدم حنجرم آتش گرفت
 
🔸شاعر: #نوید_طاهری
#مرثیه_امام_باقر  _علیه_السلام
 
 
یک طرف کاغذ و یک سو قلمش افتاده
قلمش نه، دم تیغ دو دمش افتاده
 
مثل روز دهم از فرط عطش با طفلان
درشب حجره به روی شکمش افتاده
 
آخرین لحظه همان لحظه ی تلخی ست که مَرد
دیده از دست ابالفضل علمش افتاده
 
دیده که دست و سر و چشم عمو عباسش
تا دم علقمه در هر قدمش افتاده
 
نفسش را رمقی نیست و در خاطر مرد
زخمهای تن آقا رقمش افتاده
 
بعد اینقدر مصیبت که سرش آوردند
تازه تیغ آمده بر قدّ خمش افتاده
 
آخرین لحظه به یاد فقط این جمله ی شمر
که:خودم می کِشم و می کُشمش افتاده
 
دمش از بس که حسینی ست چو پایین رفته
باز در پای دمش بازدمش افتاده
 
مثل بین الحرمین است مدینه اما
سر پا نیست...دراین سو حرمش افتاده
 
#مهدی_رحیمی


کد مطلب: 266922

آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcewp8wwjh8poi.b9bj.html

عصر امروز
  http://asremrooz.ir