عباس جان؛
تو آمدی و حالِ ماها باصفا شد // تو آمدی و دردِ بی درمان دوا شد
21 فروردين 1398 ساعت 0:04
تو آمدی و حالِ ماها باصفا شد // تو آمدی و دردِ بی درمان دوا شد // تو آمدی و نوکری معنا گرفته // تو آمدی و هر گره از ریشه وا شد // حاجات ما همچون دخیلی پشتِ در بود // تو آمدی و کلِّ حاجاتم روا شد // اصلاً دلیلِ عاشقی آقا تو بودی
// با عشق تو دل مبتلای کربلا شد
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز امشب شب تولد فرزند امیرالمؤمنین، برادر سیدالشهداء، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین (علیهم السلام) آقا قمر بنی هاشم اباالفضل العباس علیه السلام می باشد. عباس در لغت، به معنای شیر بیشه، شیری که شیران از او بگریزند است.
عظمت حضرت عباس بن اميرالمومنين (علیههما السلام) از عقول ما خارج است.
امام معصوم(علیه السلام) در مورد ايشان میفرمايد: «رَحمَ الله عمَّنا عباس کان نافذ البَصیرة»: خداوند عمویمان عباس را رحمت کند که چشمانش نافذ بود."
یعنی چشمان قمر بنیهاشم پرده ها را میشکافت.
☀️بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
🔷 سلامُ اللّه وَ سَلامُ مَلائِکتِهِ المُقرَّبِینَ و أنبِیائِهِ المُرْسَلِینَ و َعِبَادِهِ الصّالِحینَ وَجَمِیعِ الشُّهداءِ و الصِّدِّیقِینَ (وَ)الزّاکیاتُ الطَّیبَاتُ فِیما تَغتَدِی و َتَرُوحُ عَلَیک یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ أشْهَدُ لَک بِالتِّسْلِیمِ و َالتَّصْدِیقِ و َالوَفَاءِ و النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِی صَلَّی اللّه عَلَیهِ وَ الِهِ الْمُرْسَلِ و َالسِّبْطِ المُنْتَجَبِ و َالدَّلِیلِ الْعالِمِ و الْوَصِی المُبَلِّغِ وَ المَظلُومِ المُهْتَضَم ِ، فَجَزَاک اللّه عَن رَسُولِهِ و َعَن أمِیرِالمُؤمِنِینَ و َعَنِ الحَسَنِ و الحُسَینِ صَلَواتُ اللّه عَلَیهِمْ أفْضَلَ الجَزَاءِ بِمَا صَبَرْتَ و َاحْتَسَبْتَ وَ أعَنْتَ فَنِعْمَ عُقبَی الدّار ِ.
🔷 لعَنَ اللّه مَن قَتَلَک و َلَعَنَ اللّه مَنْ جَهِلَ حَقّک و َاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِک و َلَعَنَ اللّه مَن حَالَ بَینَک و َبَینَ مَاءِ الفُرَات ِ، أشْهدُ أنّک قُتِلْتَ مَظْلُوماً و َأنّ اللّه مُنْجِزٌ لَکمْ مَا وَعَدَکم ، جِئْتُک یابنَ أمِیرِالْمُؤمِنِینَ و َافِداً إلَیکمْ وَ قَلْبِی مُسَلِّمٌ لَکمْ وَ تَابِعٌ و َاَنا لَکمْ تَابِعٌ و َنُصْرَتِی لَکمْ مُعَدَّةٌ حَتّی یحْکمَ اللّه وَ هُوَ خَیرُ الْحَاکمِینَ فَمَعَکمْ مَعَکمْ لا مَعَ عَدُوِّکم ، إنِّی بِکمْ و َبِإیابِکمْ مِنَ الْمُؤمِنِینَ وَ بِمَن خَالَفَکمْ و َقَتَلکمْ مِنَ الْکافِرِینَ قَتَلَ اللّه أُمّةً قَتَلتْکمْ بِالاْءیدِی و الاْءلْسُنِ.
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#مربع_ترکیب
حق روزِ میلادت دمادم آفرین گفت
رخسارِ ماهت را قمر رویِ زمین گفت
بر حیدرِ کرّار در بدو ورودت..
تبریک گویا حضرت روح الامین گفت
..از آسمان با احتراماتِ فراوان
یابن علی یابن امیرالمومنین گفت
بادصبا پیچید درگوشِ زمانه
یک فاطمه را حضرت امّ البنین گفت
«خوش آمدی ای ماهِ تابان ِ ولایت»
«زیباتـرین آیینه ی والایِ خلقت»
تو آمدی و حالِ ماها باصفا شد
تو آمدی و دردِ بی درمان دوا شد
تو آمدی و نوکری معنا گرفته
تو آمدی و هر گره از ریشه وا شد
حاجات ما همچون دخیلی پشتِ در بود
تو آمدی و کلِّ حاجاتم روا شد
اصلاً دلیلِ عاشقی آقا تو بودی
با عشق تو دل مبتلای کربلا شد
«ای هاشمی طلعت فدای رویِ ماهت»
«عالم شده مشتاقِ یک نیمه نگاهت»
ای وسعت قلبت شبیه موجِ دریا
جود و کرامت روی ِ دستانِ تو پیدا
هرگز ندیده دیده ی گردون چنان تو
بدرِ تمام آفرینش..ماهِ زیبا
تنها نه شیعه دست بر دامن گرفته
دستی به دامانت گرفته ارمنی ها
ما خیره سرها را خریداری ابالفضل
جانم فدای رحمت و جودِ تو مولا
«لطفی کن ای دار و ندارم ای کفیلم»
«تا عمر دارم بر سرِ زلفت اسیرم»
#محسن_راحت_حق
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
صدای چِکچِک باران؛ صدای گریهی آب است
پس از تو آبی اگر هست هم؛ شبیهِ سراب است
دو قطره ریخت، زمین داغ شد به زلزله افتاد
چرا که داخلِ مشکِ تو آب نیست، شراب است
حرارتِ غمت افتاده است، بر دلِ خورشید
که دردِ دوریات ای ماه، درد نیست، عذاب است
در آسمان؛ «شَرَفُالشّمسی» ای که ماهِ زمینی
برای عکسِ تو آغوشِ پاکِ برکه رکاب است
پناهِ آخرِ من شو؛ پناهگاه، ندارم
چرا که پشتِ سرم هر پلی که بود، خراب است
شب است، اولِ رویای صادقهست، دوباره
که عکسی از حرمِ ماه، روی پنجره قاب است
دوباره پرچمت از راهِ دور، دست تکان داد
سلامهای مرا رقصِ پرچمِ تو جواب است
زبان گرفته زنی در حرم : «بخواب عزیزم»
هنوز، قصهی مشکِ تو لایلایِ رباب است
دوباره دست مرا دادهای به دستِ ضریحت
صدای «اَشهَدُ اَنّ عَلی»ست، آخرِ خواب است
🔸شاعر:#رضا_قاسمی
#حضرت_ابالفضل_العباس_علیه_السلام
#مربع_ترکیب
اگر نقطهی با تنزُّل نمیکرد
اگر اسمِ اعظم تغزل نمیکرد
اگر بر ظهورش تفَئُل نمیکرد
دو عالم نبود و جهان گُل نمیکرد
علی بود و خلقت سراسر علی دید
خدا عکسِ خود را فقط در علی دید
علی با خدا رمز و رازش یکی بود
علی ذوالفقار و نمازش یکی بود
علی جبهه و جانمازش یکی بود
علی گریه و رویِ بازش یکی بود
خدا شد علی و پیمبر علی شد
علی در علی در علی در علی شد
که هست اینکه حق غَرقِ اوقاتِ او شد
خدا جلوههای مناجاتِ او شد
همینکه زمانِ ملاقاتِ او شد
خدا ماتِ او شد علی ماتِ او شد
دلم بُرد و هربار گفتم اباالفضل
صد و سی و سه بار گفتم ابالفضل
ببین بند آمد نفسها سخنها
ببین بازمانده نظرها دهنها
از این پس تمام است این در زدنها
نیازی نباشد به این آمدنها
که میبیند امشب دلم پر زدن را
که میبینم امشب دوباره حسن را
اگر آبِ دریا مرَّکب شود باز
زمین از غزلها لباب شود باز
ادب پیشِ مدحش مودب شود باز
رسیده است جا پایِ زینب شود - باز
که زینب بگوید که ای جان من تو
که باب الحسین و که بابُ الحسن تو
دعا کرد میدان علَم برندارد
در این معرکه یک قدم برندارد
دعا کرد تیغ دو دَم برندارد
که لشگر سر از خاکِ غم برندارد
فقط یال و کوپال یکسر بریزد
فقط سر بریزد فقط سر بریزد
علی بین میدان که تصویر میشد
چنان ضربههای تو تکثیر میشد
زمان فرارِ همه دیر میشد
که لشگر به خاکت زمین گیر میشد
پناه حرم دست آب آورِ توست
دعاهایِ زینب به پشتِ سرِ توست
خدا این حرم را عجب دیدنی گرد
پُر از دست خالی پر از ارمنی کرد
وَ لطف تو درد مرا گفتنی کرد
دلم را به زلف تو پیوستنی کرد
مرا دست خالی رها میکنی نه
مرا دور از کربلا میکنی نه
تو نور قمرهای امالبَنینی
دعای سحرهای امالبَنینی
تو شاه پسرهای امالبَنینی
یل شیرِ نرهای امالبَنینی
فقط بوسه زد روی بالت عزیزم
فقط گفت شیرم حالت عزیزم
نظر میخوری رویِ خود را بپوشان
از این تیر اَبروی خود را بپوشان
از این نیزه پهلوی خود را بپوشان
از این تیع بازوی خود را بپوشان
زمین میخورم تا زمین میخوری
به روی زمین با جبین میخوری
■■■
اگر خار چشمانتان این سپاه است
که ای خصم پایانتان این سپاه است
که کابوس دورانتان این سپاه است
فقط دشمن جانتان این سپاه است
سپاهی که ایرانیاش بَسِّتان است
فقط یک سلیمانیاش بَسِّتان است
#حسن_لطفی
کد مطلب: 256759
آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcbs0b59rhbszp.uiur.html