وحدت یا گسل های اختلاف بین اعتدالیون و اصلاح طلبان، از واقعیت تا توهم
26 اسفند 1396 ساعت 9:03
روحانی در قطار اصلاحات سوار نبود در نتیجه واژه "قطار اصلاحات و گزینه های حذف به روش اصلاح طلبی درباره او کارگر نبود در نتیجه "استراتژی رحم اجاره ای را برای او انتخاب کردند و از ابتدای دولت یازدهم با سیاست "یکی به مبخ یکی به نعل" این کار را انجام داده اند و امروز که به زمان پایان دولت نزدیکتر می شویم می بینیم که روند جدایی اصلاح طلبان و اعتدایون و "عبور از روحانی "صورت عمل بخود گرفته است .
به گزارش سرویس سیاسی عصر امروز یادمان نمی رود که در دوران اصلاحات عنوانی در کارخانه واژه سازیها و اتاق فکر اصلاح طلبان هویت وجودی یافت بنام قطار اصلاحات. با لوکوموتیو و واگن هایی مختلف با عناوین گوناگونی چون: دمکراسی، گفتگوی تمدنها، قتل های زنجیره ای، محاکمه خدا و امامان معصوم (ع)، جامعه مدنی، آزادیهای سیاسی، احزاب و ... که لوکومتیوران آن فردی بود که حتی پدرش نیز او را برای مناصب مختلف نظام سیاسی کشور در تراز انقلاب اسلامی نمی دانست لاکن وی را به جهت جایگاه والایی که این پدر روحانی و مومن به انقلاب اسلامی در نزد معمار کبیر انقلاب داشت به منصب وزارت گماردند.
غرب گرایی او در آن زمان با شعارهایی که می داد و در دفاع از ولایت فقیه یقه می درانید قبول دیدگاه پدر را با مشکل مواجه می ساخت اما هر چه بود او کارش را می کرد و البته در برخی محافل خصوصی نکاتی را درباره اعتقاداتش نسبت به دین و دینداری و رابطه آن با تمدن غربی بیان می داشت که انعکاس اجتماعی نداشت اما به مرور بر اگاهان این موضوع مسجل شد که وی را نباید در ردیف کسانی مانند: شهید بهشتی و رجایی و باهنر مورد ارزیابی قرار داد بلکه وی روشنفکری غرب گراست که فقط بنا به بسترهای خانوادگی و تربیتیش در این کسوت آنهم فقط در لباس روحانیت در آمده است.
گذشت زمان این ادعا را در دوران وزارت ارشاد وی در دولت سازندگی عموما و در دوران اصلاحات که خود این فرد در جایگاه صدرات عظمای پاستور نشست بیشتر نمایان ساخت. دولت وی دولت اصلاحات نام گرفت و کابینه و حامیانش به مرور از پیله پوششی خود خارج شده و کنه ذات خویش را به نمایش گذاشتند: قتل های زنجیره ای، درگیری های شورای شهر تهران، ماجرای مشکوک و تامل برانگیز ترور حجاریان، هجمه بی وقفه به اسلام، ائمه اطهار، امام خمینی، رهبری، شهدا، سپاه، شورای نگهبان و... . - تخریب باورهای دینی و اعتقادی با شدیدترین بمباران تبلیغاتی با پول بیت المال و از جیب بیت المال، مجلس ششم و تحصن نمایندگان آن، سرقت اسناد بکلی سری، لو دادن تصمیمات شورای عالی امنیت ملی، استعفا و تهدید به استعفاء اکثر فرمانداران و استانداران، نامه نگاری به رهبری برای سرکشیدن جام زهر، طرح طرد ولایت فقیه، مسخره کردن شهید و شهادت و دهها موضوع دیگر که در زمان دولت این شخص گسترش یافت.
اما سیاست های آزادی و تحول خواهانه! وی موجب شد که همان یاران کنار دستش با خنجرهای کشیده شده در پشتشان تلاش کنند تا وی را از قطاری که خود راننده اش بود پیاده کنند (م . خ) کسی بود در دوران دولتش شاخه های زیرشان را بریدند بگونه ای که (م . خ ) اولین قربانی آن بود که باید از قطار اصلاحات پیاده می شد اما چون وزن او در میان اصلاح طلبان سنگین بود به بودن سایه ای از او قناعت کردند تا "بهانه بدست رقیب ندهند و تشت های مختلف با عناوینی چون جبهه هماهنگی اصلاحات، شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات و... به خوبی این اختلافات را نشان می دهد.
اما امروز هم همچنان اصلاح طلبان از اختلافات مزمن و حادی رنج می برند که مجبورند برای جلوگیری از رسانه ای شدن آن هر از چند گاهی یکی از سران و یا عناصر موثر خویش را قربانی کنند و البته مفاهیمی مانند قطار اصلاحات هم بخوبی به روزرسانی شده عناوینی چون "عبور کردن، رد شدن " را بخود گرفته است.
حضور حسن روحانی در سپهر سیاست ایران بعد از حوادث فتنه 88 نور امیدی بود که می توانست اصلاح طلبان و خصوصا ( م . خ ) و همفکرانش را به ساختار قدرت برکرداند که البته این اتفاق بدلیل عملکرد واگرایانه اصولگرایان و وحدت اصلاح طلبان به شکل دیگری رخ داد به این معنی که اصلاح طلبان همچنان نمی توانستند بدلیل رفتارهای براندازانه خود به ساختار قدرت برگردند لذا اصولگرایی مانند حسن روحانی که مناسبات نزدیکی هم با اصلاح طلبان داشت بهترین گرینه برای اینکار بود او در قطار اصلاحات سوار نبود در نتیجه واژه "قطار اصلاحات و گزینه های حذف به روش اصلاح طلبی درباره او کارگر نبود در نتیجه "استراتژی رحم اجاره ای را برای او انتخاب کردند و از ابتدای دولت یازدهم با سیاست "یکی به مبخ یکی به نعل" این کار را انجام داده اند و امروز که به زمان پایان دولت نزدیکتر می شویم می بینیم که روند جدایی اصلاح طلبان و اعتدایون و "عبور از روحانی "صورت عمل بخود گرفته است .
در پایان و در تایید این ادعا به نکاتی که محمود صادقی نماینده حاشیه ساز مجلس در مصاحبه با روزنامه آرمان به آن اشاره کرده است اشاره می کنیم و قضاوت را به خواننده محترم می سپاریم:
* بعید است اصلاحطلبان قول حمایت بیقید و شرط بدون انتقاد به دولت داده باشند.
* تهدیدهایی برای ائتلاف صورت گرفته میان اصلاحطلبان و آقای روحانی وجود دارد.
* تیم اقتصادی این دولت نسبت به دولت قبل ناهماهنگتر ظاهر شده است .
* دیگر در عملکرد بعضی از وزرا شفافیت و پرهیز از فساد و انضباط مالی کافی دیده نمیشود.
* عدم توجه کافی به عدالت و رنج تودههای مردم و بیاعتنایی به تنگناهای اقتصادی به وجود آمده در مجموعه دولت دیده میشود.
* کابینه از انسجام راهبردی و عملیاتی برخوردار نیست.
* مقصود از ورود مستقیم به معنای سهمخواهی نیست بلکه باید در نظر داشت که جریان اصلاحات و شخص رئیس دولت اصلاحات در این سالها هزینههای زیادی برای حمایت از دولت روحانی متحمل شدهاند.
* متاسفانه جایگاه اصلاحطلبان در دولت دوازدهم نسبت به دولت یازدهم کمرنگتر و ضعیفتر شده است.
* وعدههایی در ایام انتخابات مطرح کرد که انتظارات زیادی در بین آحاد مختلف جامعه ایجاد کرده است. با وجود این انتظارات و وعدههای درپی آن، عملکرد آقای روحانی حاکی از تغییر روش ایشان در این رابطه است.
* این باور در جامعه به وجودآمده است که ایشان خلف وعده کردهاند و این باعث نوعی یأس و سرخوردگی در جامعه شده است.
* مسلما آقای روحانی برای موفقیت در آینده نیاز مبرم به حمایت اصلاحطلبان دارد.
* این موضوع حاکی از آن است که نوعی تردید و هراس در دولت وجود دارد و دچار یک نوع ترس و محافظهکاری هستند که در بخشهای مختلف بر عملکرد دولت تاثیر گذاشته است. بهویژه در مواجهه با باندهای قدرت و ثروتی که در واقع بهطور غیر شفاف، اقتصاد را احاطه کردهاند.
*طبیعتا در افکار عمومی ناکامی دولت تا حدی به پای اصلاحطلبان هم گذاشته میشود. درنتیجه عملکرد دولت درانتخابات آینده مجلس تاثیر بسزایی خواهد گذاشت.
* من حضور یکپارچه اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو را نسبت به ائتلاف میان اعتدالیون و اصلاحطلبان ارجح میدانم.
خواننده گرامی با خواندن این مطالب خود براحتی قضاوت خواهد کرد که اصلاح طلبان از اعتدالیون و در راس آنها از حسن روحانی عبور کرده اند یا خیر؟
رضا احمد زاده
کد مطلب: 231746
آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcay6nui49ne01.k5k4.html