سایت تحلیلی خبری عصر امروز 10 مهر 1399 ساعت 12:01 http://asremrooz.ir/vdcewv8wnjh8vwi.b9bj.html -------------------------------------------------- عنوان : وحدت کلمه یا وحدت ملی؟ مساله این است -------------------------------------------------- هم اکنون باید تصمیم تاریخی را گرفت. اگر به وحدت کلمه بازگردیم تکلیف اصلاح طلبان روشن است. آنها کوچکترین حقی برای حضور در نظامی که از بن به ایدئولوژی آن بی اعتقادند ندارند. متن : به گزارش سرویس سیاسی عصر امروز چندی پیش مطلبی با عنوان وحدت با چه کسانی؟ و بر سر چه چیزی؟ در سایت عصر امروز منتشر گردید که واکنش های خوانندگان را در پی داشت. در همین خصوص یکی از خوانندگان مطلبی را برای ما ارسال کرده است که در زیر ملاحظه می نمایید. قابل ذکر است که انتشار نظرات خوانندگان به معنای تایید آنها نیست و صرفا جهت ایجاد بستر بحث و گفتگو و احترام به نظرات خوانندگان منتشر می شود. وحدت کلمه یا وحدت ملی؟ مساله این است... وحدت در ظاهر کلمه زیبایی است. پرهیز از تفرقه دستور خدا است و یكی از دستورات قرآن این است كه آحاد امت اسلامی با یكدیگر متحد باشند؛ دست در دست یكدیگر بگذارند: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرّقوا» سوره آل عمران آیه 103. همه به حبل الله چنگ زنید و پراکنده نشوید. از این دستور الهی ما چنگ زدن و پراکنده نشدن را فهمیده ایم و همیشه شعار وحدت سر می دهیم. اما هر بار وحدتمان به تفرقه تبدیل می شود. اما چرا؟ به طور خلاصه چون ما نفهمیدیم این وحدت باید حول حبل الله باشد. نه حول دون الله. نه حول منافع سیاسی. نه حول مصلحت اندیشی های مادی. نه حول خیانت به اسلام. متاسفانه یکی از خیانتهایی که بعد از امام خمینی صورت گرفت در حق واژه وحدت بود. امام خمینی بلکه همیشه بر "وحدت کلمه" تاکید می کرد. وحدت کلمه یعنی این مردم و مسوولان فقط یک حرف و نظریه را پیروی کنند و اختلاف عقیدتی نداشته باشند. دقت کنید که امام خمینی از همان ابتدا تاکید داشت انقلاب مال محرومان و زاغه نشینان است نه مال مرفهان. اساسا نباید اجازه داد آنچه بدنه اجتماعی اصلاحات نامیده می شود خواسته خود را جلو ببرد والا همانطور که امام خمینی گفت با سلطه لیبرالها و مرفهان فاتحه انقلاب را باید خواند. اگر وحدت کلمه در کشوری مانند کوبا باشد آمریکا از فاصله صد کیلومتری هم حریف آن نمی شود. اما وقتی در کشوری چند صدایی و تفرقه ایجاد شود از آن سر دنیا می آیند و راحت آن را اشغال می کنند. پس قدرت یک کشور هیچ ربطی به تعداد تانکها و هواپیماهایش ندارد بلکه فقط و فقط متکی بر وحدت کلمه است. اما الان وحدت کلمه را جامعه تک صدایی می دانند و آن را ضد ارزش تلقی می کنند. به جای آن سحن از چند صدایی و تکثرگرایی می گویند. در این حالت وحدت کلمه بی معنی است. لهذا سخن از وحدت ملی گفته می شود. یعنی اینکه عجالتا چون ما هموطن هستیم با هم وحدت داشته باشیم ولو اینکه یکی حزب الهی باشد و دیگری سلطنت طلب! بدیهی است که این وحدت دقیقا بر خلاف تعالیم اسلام است و منظور اسلام همان وحدت کلمه است. وحدت کلمه یا به یکسان بودن دکترین مردم و مسوولان، دقیقا دارای یک دو قطبی ذاتی در مقابل آنتی تز خودش است. دفاع از اقشار مستضعف و بر قراری عدالت مستلزم نبرد بی امان با مسکبران در داخل و خارج است. می دانید چرا هاشمی کلمه امت را از ادبیات سیاسی ایران حذف کرد و با ملت جایگزین کرد؟ تا ما فراموش کنیم که هموطن بودن به خودی خود بی ارزش است. فراموش کنیم خائنهای غربزده ها و شرق زده ها هموطن هستند. فراموش کنیم که امثال رجوی هم هموطن هستند! نتیجه این فراموشی هم می شود بازگشت تفکر محمد رضا پهلوی. اتفاقا او هم ایرانی و هموطن بود. بدیهی است که نباید از اصلاح طلبان و اربابان انگلیسی و آمریکاییشان انتظار داشت دست از توطئه و خیانت بردارند. اما سوال اینجا است که نیروهای انقلابی تا کجا می خواهند برای کسب رضایت اتحادیه اروپایی با سگان دست آموز آنها مماشات کنند؟ باید انتخاب کنیم که "وحدت کلمه" را می خواهیم یا "وحدت ملی" را. دقت کنید که امام خمینی هیچ گاه حرفی از مفهومی مانند وحدت ملی نزد چرا که این همان تفکر قبیله ای عصر جاهلیت است که می گوید ارتباط ملیتی و قبیله ای و خونی و نژادی یک مایه وحدت و تمایز است با تفکر وحدت ملی. همیشه باید به افراد ملیت خودتان نظیر مسعود رجوی بیشتر نزدیک باشید تا به یک خارجی مثل سید حسن نصر الله! اما وحدت کلمه می گوید همدلی از همزبانی بهتر است: جان گرگ و جان سگ از هم جداست / متحد جان های مردان خداست. یعنی اینکه آنچه مهم است وحدت فکری و عقیده است. کسی که عقیده اش همان تفکرات اومانیستی بعد از عصر رنسانس است با تفکر اسلامی که همه معارف هستی را در قرآن و عترت می بیند و هیچ راه حلی را در عرض قرآن و عترت برنمی تابد ، بکلی بیگانه هستند. پس باید مفهوم بیگانه و خودی را تعریف کنیم. اصلاح طلبان هر چند ظاهرا ایرانی هستند اما همانقدر بیگانه و اجنبی هستند که اربابشان آمریکا اجنبی است. در عوض مجاهدان راه خدا اگر سیاهان نیجریه باشد با خودی و همدل و محرم هستند. پس هم اکنون باید تصمیم تاریخی را گرفت. اگر به وحدت کلمه بازگردیم تکلیف اصلاح طلبان روشن است. آنها کوچکترین حقی برای حضور در نظامی که از بن به ایدئولوژی آن بی اعتقادند ندارند. اما سوگمندانه هر بار یکی از خیانتها و فتنه های اصلاح طلبان رو می شود ناگهان عده ای یاد وحدت می افتند! و دم از آشتی و اتحاد می زنند. همیشه این حرفها برای فراری دادن مقصران گفته می شود و درست آن لحظه ای که فرصت برای پالایش نظام از عناصر سازشکار و واداده و حتی خودفروخته فراهم می شود - درست شبیه قرآن سر نیزه کردن و ماجرای حکمیت- عده ای با نام وحدت مانع از این پالایش می شوند و می خواهند غده های سرطانی موجود در نظام را به بهانه دلسوزی حفظ کنند. اما جالب اینکه وقتی کار از کار گذشت و خر وادادگان از پل گذشت همین حضرات بیرحمانه به قلع و قمع نیروهای انقلابی و دلسوز اقدام می کنند و برای حذف افرادی که دلواپس و تندرو و افراطی می نامند درنگ نمی کنند این ادبیات تاکتیک شرم آور به سبک معاویه و عمروعاص البته از اصلاح طلبان انتظار هم می رود و آنها با همین روش خود را چهل سال در قوه اجرایی نظام نگهداشته اند. پس باید دانست اینکه عده ای می گویند نگذارید فضا دو قطبی شود اصلا حرف درستی نیست چون دو قطبی فقر و غنا یا مستکبر و مستضعف دو قطبی اصیل است و باید پر رنگ و برجسته شود و انکار آن کاریست احمقانه. آنچه خطا است انکار کردن این دو قطبی اصیل و ایجاد دو قطبی های جعلی بین مذهب و ملیت یا خدا و انسان یا چپ و راست یا زن و مرد و یا نسل جدید و فدیم و موارد مشابه است که همه این دو قطبی ها جعلی است. متاسفانه سیاستی اکنون بر جهان و کشور ما مسلط است و عمدا این دو قطبی های جعلی را می سازد تا دوقطبی اصلی فراموش شود. اگر هم کسی واقعا جرات کند این دو قطبی را احیا کند متهم به دو قطبی سازی جامعه و ایجاد تنش می شود و حذف می شود!