سایت تحلیلی خبری عصر امروز 19 دی 1396 ساعت 23:55 http://asremrooz.ir/vdcaainuo49nui1.k5k4.html -------------------------------------------------- عنوان : پاسخ به چند سؤال درباره انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان رهبر انقلاب در سال ۶۸ -------------------------------------------------- به‌تازگی در فضای مجازی بخش‌هایی از فیلم جلسه رأی‌گیری مجلس خبرگان در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ منتشر شده است. متن : به گزارش عصر امروز، پس از رحلت امام خمینی(ره) در 14 خرداد 1368، مجلس خبرگان که وظیفه انتخاب رهبر انقلاب را به‌عهده داشت، بلافاصله تشکیل جلسه داد تا این وظیفه بسیار سخت و مهم را به انجام رساند. کشور در اوضاع دشواری بود؛ هر لحظه ممکن بود مرزها با تهدید جدیدی مواجه شود (خصوصاً آنکه خبرهایی شایع شده بود که نیروهای صدام پس از رحلت امام در حال پیش‌روی به‌سمت مرزها هستند) و یا دشمن برای کشور نقشه‌ای جدید تدارک ببیند تا از شرایط روزهای بدون امام بزرگوار سوء استفاده کنند. آیت الله خامنه‌ای چند روز بعد از فوت امام، این نگرانی‌ها را این گونه روایت کرده‌اند: «دشمنان ما فرض کرده بودند که جامعه [بعد از فوت امام] از هم گسسته شود و میان مردم حیرت به‌وجود آید و در بین مسئولان اختلاف کلمه بروز کند و انقلاب از حمایت مردمی و حصار دفاع عمومی محروم شود. آنها به این فرض امید بسته، و برای آن لحظه سرمایه‌گذاری کرده بودند».       قانون اساسی در مورد انتخاب رهبر چه می گفت؟   طبق اصل صد و هفتم قانون اساسی کشور که در سال 58 با رأی مردم اجرایی شد، در این شرایط باید خبرگان ملت، فردی واجد صلاحیت مرجعیت را که دارای بینش سیاسی و توانمندی در اداره کشور باشد به رهبری برمی‌گزیدند و در صورتی که فردی را شایسته این مقام نمی‌یافتند، در قانون این امکان وجود داشت که خبرگان گروهی از مراجع واجد صلاحیت (3 تا 5 نفر) را به‌عنوان شورای رهبری انتخاب کنند تا با هم اداره کشور را به‌عهده بگیرند. لازم است گفته شود که دانستن تفاوت اجتهاد و مرجعیت برای فهم تمام این مطلب ضروری است. مجتهد کسی است که توانایی استنباط و فهم احکام دین از منابع فقهی را دارد و می‌تواند حکم دین را در موارد مختلف تشخیص دهد؛ اما مرجع تقلید کسی است که نظریات فقهی خود را در کتابی که معمولاً توضیح المسائل نامیده می‌شود منتشر کرده باشد و در یک کلام علاوه بر اجتهاد، مقلدانی داشته باشد که از او تقلید می‌کنند و وجوهات شرعی خود را در اختیار او قرار می‌دهند.   باید یک مرجع تقلید واجد صلاحیت رهبری به‌عنوان رهبر بعدی انقلاب با رأی نمایندگان مجلس خبرگان انتخاب می‌شد.   چرا شورای رهبری انتخاب نشد؟   مجلس خبرگان رهبری در اولین تصمیم‌گیری خود باید بین دو گزینه رهبری یک فرد دارای صلاحیت و یا شورای رهبری انتخاب می‌کرد. آیت الله خامنه‌ای در این رأی‌گیری، از موافقان رهبری شورایی بودند ولی اکثریت اعضای خبرگان با قاطعیت با رهبری شورایی مخالفت کردند؛ سه بار تعداد مخالفان رهبری شورایی شمرده شد و هر سه بار اکثریت خبرگان مخالف رهبری شورایی بودند. قانوناً و شرعاً تنها راه ممکن، انتخاب یک فرد به‌عنوان رهبر بود.       اکثریت اعضاء خبرگان با قاطعیت با رهبری شورایی مخالفت کردند   چرا رهبر از میان مراجع تقلید آن زمان، انتخاب نشد؟   با اینکه لیست‌های مختلفی از حالت‌های مختلف رهبری شورایی نوشته شده بود ولی وقتی این گزینه در خبرگان رأی نیاورد، تنها راه، رأی‌گیری برای رهبری افرادی بود که گمان می‌رفت صلاحیت این منصب را داشته باشند. قانوناً انتخاب رهبر به دوسوم آرای نمایندگان خبرگان نیاز دارد. گزینه‌های مختلفی در مجلس خبرگان مطرح شد ولی اکثر اعضای مجلس خبرگان که همگی مجتهد هستند، هیچ‌کدام از آن بزرگواران را هرچند که مرجع تقلید بودند، دارای صلاحیت رهبری نمی‌دانستند؛ حتی در مجلس خبرگان برای رهبری یکی از مراجع بزرگوار آن زمان، یعنی آیت الله گلپایگانی رأی‌گیری شد ولی ایشان تنها 14 رأی موافق داشتند و 61 رأی مخالف داشتند. طبق قانون وقتی رهبری شورایی رأی نیاورده و باید فردی به‌عنوان رهبر انتخاب شود، باید قانوناً آن فرد علاوه بر مرجعیت، صلاحیت رهبری هم داشته باشند اما طبق نظر خبرگان هیچ‌کدام از مراجع زنده زمان صلاحیت رهبری را نداشتند... . کار، گره خورده بود... قانون اساسی موجود برای انتخاب رهبر بعدی کافی نیست و اندیشیدن چاره‌ای برای این وضعیت بیشتر از هر نهادی، برعهده مجتهدان منتخب مردم در مجلس خبرگان بود.   اکثر اعضای مجلس خبرگان که همگی مجتهد هستند، هیچ‌کدام از مراجع تقلید آن زمان را دارای صلاحیت رهبری ندانستند   ماجرای بازنگری در قانون اساسی چه بود؟   در همین زمان نظر خبرگان به نامه‌ای که امام خمینی تقریباً چهل روز پیش از این نوشته بودند جلب می‌شود تا شاید نظر امام و تیزبینی‌شان بتواند بار دیگر مسائل پیشِ‌روی انقلاب را حل کند. مسئله این بار این بود که قانون اساسی نمی‌توانست راهگشا باشد؛ چون فقط دو راه (شورای رهبری یا انتخاب رهبر از میان مراجع تقلید) در قانون پیش‌بینی شده بود که هیچ‌کدام در مجلس خبرگان رأی نیاورد. امام راحل حدوداً چهل روز قبل از ارتحالشان، این واقعه را به‌نحوی پیش‌بینی کرده و برای آن چاره اندیشیده بود. امام در 4 اردیبهشت 68، گروهی بیست‌نفره را برای اصلاح و بازنگری قانون اساسی تعیین کردند. مجلس هم طبق فرمان امام 5 نفر را به این گروه بیست‌نفره اضافه کرد. امام خمینی، ریاست این مجمع را برعهده آیت الله خامنه‌ای گذاشته بودند و به این گروه فقط دو ماه فرصت داده بودند تا بخش‌هایی از قانون اساسی را اصلاح کرده و قانون اساسی جدید را برای تأیید به رأی مردم بگذارند؛ امام در این حکم، اهمیت این کار را این گونه متذکر شدند: «رفع نقایص آن (قانون اساسی) یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر جامعه اسلامی و انقلابی ماست و چه‌بسا تأخیر در آن موجب بروز آفات و عواقب تلخی برای کشور و انقلاب گردد. و من نیز بنا بر احساس تکلیف شرعی و ملی خود از مدتها قبل در فکر حل آن بوده‌ام». مجمع بازنگری و اصلاح قانون اساسی، از همان زمان برای بررسی مواردی که در فرمان امام به اصلاح نیاز داشت جلسه تشکیل داد تا پس از اصلاح، قانون اساسی جدید به رأی مردم گذاشته شود.   امام خمینی حدوداً چهل روز قبل از فوتشان، این واقعه را به‌نحوی پیش‌بینی کرده بودند و برای آن چاره اندیشیدند   رهبر باید مرجع تقلید هم باشد یا اجتهاد کافی است؟   پس از آنکه کارشناسان مواردی از ناکارآمدی یا گره‌هایی اجرایی و مدیریتی در اولین قانون اساسی جمهوری اسلامی را پس از یک دهه تجربه عملی حکومت‌داری تشخیص دادند، آیت الله مشکینی به امام خمینی نامه‌ای ‌نویسد و نظر امام را درباره اصلاح قانون اساسی جویا می‌شود؛ امام تصمیم‌گیری را درباره همه موارد به اعضاء گروه بازنگری می‌سپارند و فقط نظرشان را در مورد یک نکته خاص بیان می‌کنند تا در ادامه راه انقلاب مشکلی باقی نماند؛ مسئله شرط مرجعیت برای رهبری نظام. پاسخی که 35 روز بعد، گره قانون اساسی را بعد از رحلت امام باز می‌کند. پاسخ تاریخی امام به آیت الله مشکینی درباره کافی بودن شرط اجتهاد برای رهبری و لازم نبودن مرجعیت را با هم بخوانیم:   حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج شیخ علی مشکینی ــ دامت افاضاته  پس از عرض سلام، خواسته بودید نظرم را در مورد متمم قانون اساسی بیان کنم. هرگونه آقایان صلاح دانستند عمل کنند. من دخالتی نمی‌کنم. فقط در مورد رهبری، ما که نمی‌توانیم نظام اسلامی‌مان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی‌مان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط «مرجعیت» لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می‌کند. اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به‌عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولیّ منتخب مردم می‌شود و حکمش نافذ است. در اصل قانون اساسی من این را می‌گفتم، ولی دوستان در شرط «مرجعیت» پافشاری کردند، من هم قبول کردم. من در آن هنگام می‌دانستم که این در آینده نه‌چندان دور قابل پیاده شدن نیست. توفیق آقایان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.   والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته  روح‌الله الموسوی الخمینی 68/2/9     من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط «مرجعیت» لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می‌کند   ماجرای رفراندوم و تعیین موقت رهبری چه بود؟   آیت الله امینی متن نامه امام خطاب به آیت الله مشکینی را از تریبون مجلس خبرگان قرائت می‌کند، کار آسان می‌شود. یکی از شروط قانون اساسی سال 58 طبق نظر امام خمینی، از شروط انتخاب رهبری برداشته می‌شود. حالا می‌توان از میان مجتهدین حاضر، فردی را به‌عنوان رهبر انتخاب کرد و دیگر لازم نیست که او علاوه بر اجتهاد، مرجع تقلید هم باشد. خبرگان تصمیم مهمی می‌گیرند. تصویب نظر امام و حذف شرط مرجعیت برای رهبری نیازمند آن است که این اصلاح در متن قانون اساسی جدید اعمال شود و قانون اساسی مجدداً به رفراندوم یا همه‌پرسی گذاشته شود تا مردم هم قانون اساسی را تأیید کنند. ولی خبرگان نمی‌توانستند تا چند ماه دیگر و تا زمان رأی مردم به قانون اساسی جدید کشور را در این وضعیت بحرانی بدون رهبر بگذارند؛ بحرانی که از یک طرف به پیشروی نیروهای صدام به‌سمت مرزهای ایران، و از طرف دیگر به دلشوره و نگرانی مردم از وضعیت انقلاب بعد از فوت امام و نقشه‌های احتمالی دشمنان برای آسیب به کشور مربوط می‌شد. با توجه به همه این نکات، خبرگان تصمیم می‌گیرند از میان مجتهدین، فردی را موقتاً به‌عنوان رهبر انتخاب کنند و پس از رأی‌گیری درباره قانون اساسی، مجدداً رأی‌گیری دیگری برای نهایی شدن انتخاب رهبر برگزار کنند.     خبرگان تصمیم گرفتند از میان مجتهدین موجود، موقتاً برای دفع خطرات فردی را انتخاب کنند و بعد از آنکه قانون اساسی به رأی مردم گذاشته شد، دوباره برای انتخاب نهایی رهبر تصمیم بگیرند   چرا آیت‌الله خامنه‌ای با انتخاب خودشان مخالفت کردند؟   حال، اعضای خبرگان باید تا روز رأی‌گیری قانون اساسی جدید، مجتهدی را به‌صورت موقت به‌عنوان رهبر انتخاب می‌کردند؛ با توجه به نظر اکثریت اعضا و شناختی که اغلب حاضران از توانایی‌های آیت الله خامنه‌ای در دو دوره ریاست جمهوری و سوابق مدیریتی دیگر داشتند، ایشان را به‌عنوان گزینه موقت رهبری مطرح کردند. از طرف دیگر اجتهاد آیت الله خامنه‌ای هم به‌جهت عضویت در مجلس خبرگان و هم به‌جهت تأیید اساتید حوزه‌های علمیه آن زمان و برخی از مراجع عصر حاضر که در آن زمان عضو مجلس خبرگان بودند، امری مشخص بود، علاوه بر این صلاحیت‌های شخصی، نقل خاطره برخی اعضا از اشاره مکرر امام به صلاحیت آقای خامنه‌ای برای رهبری در جلسات خصوصی نیز، در این انتخاب بی‌تأثیر نبود. البته چند نفر با انتخاب آیت الله خامنه‌ای مخالف بودند و برخی از آنها پای تریبون رفتند تا با انتخاب ایشان مخالفت کنند؛ یکی از آن مخالفان از همه سرسخت‌تر بود و در جلسه به‌شدت با انتخاب آیت الله خامنه‌ای مخالف کرد و آن فرد کسی نبود جز خود آیت الله خامنه‌ای. ایشان با انتخاب خودشان مخالفت کردند، مخالفتی که هم نشانه‌ای بر بزرگواری و تواضع آیت الله خامنه‌ای بود و هم حاکی از اینکه ایشان تمام تلاش خود را کردند تا این وظیفه بسیار دشوار که سختی‌های زیادی در آن است، برعهده فرد دیگری گذاشته شود اما در نهایت با رأی قاطع مجتهدان مجلس خبرگان، پذیرش این مسئولیت برای ایشان تکلیف و وظیفه شرعی شد. آقا چند روز بعد با حفظ این تواضع کم‌نظیر در این باره می‌فرمایند: «روز شنبه، قبل از تشکیل مجلس خبرگان، با تضرع و توجه و التماس، به خدای متعال عرض کردم: "پروردگارا ! تو که مدبر و مقدر امور هستی، چون ممکن است به‌عنوان عضوی از مجموعه‌ی شورای رهبری، این مسؤولیت متوجه من شود، خواهش می‌کنم اگر این کار ممکن است اندکی برای دین و آخرت من زیان داشته باشد، طوری ترتیب کار را بده که چنین وضعیتی پیش نیاید". واقعاً از ته دل می‌خواستم که این مسؤولیت متوجه من نشود... . در مجلس خبرگان بحث‌هایی پیش آمد و حرفهایی زده شد که نهایتاً به این انتخاب منتهی شد. در همان مجلس، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم تا این کار انجام نگیرد؛ ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت. من همین الآن خودم را یک طلبه‌ی معمولی و بدون برجستگی و امتیازی خاص می‌دانم... اما حالا که این بار را روی دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آن‌چنان که خدای متعال به پیامبرانش توصیه فرمود: «خذها بقوّة» [اعراف: 145]».   در همان مجلس، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم، تا این کار انجام نگیرد؛ ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت   آقا چقدر رأی آوردند؟   رأی‌گیری برای انتخاب موقت آیت الله خامنه‌ای به‌عنوان رهبر انجام شد. نتیجه رأی‌گیری بسیار جالب توجه است. از 74 نفر حاضر در مجلس خبرگان، 60 مجتهد با اجتهاد و واجد صلاحیت رهبری بودن ایشان موافقت کردند و این یعنی بیش از 80 درصد مجتهدان منتخب مردم ایشان را به‌عنوان رهبر موقت انقلاب تا رأی‌گیری برای قانون اساسی انتخاب کردند.   بیش از 80 درصد مجتهدان منتخب مردم ایشان را به‌عنوان رهبر موقت انقلاب تا رأی‌گیری برای قانون اساسی انتخاب کردند   بعد از گذشتن دوره موقت و برگزاری رفراندوم، دوباره رأی‌گیری شد؟   بله؛ از روز 14 خرداد 68 تا روز همه‌پرسی قانون اساسی که در آن شرط مرجعیت برای رهبری حذف شده بود و اجتهاد و عدالت و سایر صلاحیت‌ها برای انتخاب رهبری کافی بود، آیت الله خامنه‌ای با 92 درصد رأی خبرگان، موقتاً رهبر انقلاب اسلامی بودند. قانون اساسی جدید در 6 مرداد ماه 1368 با رأی مثبت 97 درصد افراد رأی‌دهنده به تصویب رسید. پس از برگزاری رفراندوم قانون اساسی و رأی مثبت مردم به آن، خبرگان قانون اساسی جلسه‌ای دیگر برای انتخاب رهبری تشکیل دادند و در این جلسه برای انتخاب آیت الله خامنه‌ای مجدداً رأی‌گیری شد که در این رأی‌گیری، آیت الله خامنه‌ای به‌اتفاق آراء، به‌عنوان رهبر انقلاب اسلامی برگزیده شدند و این مسئولیت خطیر برعهده ایشان گذاشته شد.   آیت الله خامنه‌ای با آراء مثبتِ بیشتری نسبت به رأی‌گیری 14 خرداد، به‌عنوان رهبر جمهوری اسلامی برگزیده شدند   پاورقی: تمامی نقل‌قول‌های مستقیم از آیت الله خامنه‌ای مربوط به سخنرانی ایشان در تاریخ 12 تیرماه 1368 است.