سایت تحلیلی خبری عصر امروز 9 شهريور 1398 ساعت 19:22 http://asremrooz.ir/vdcaaanua49ni61.k5k4.html -------------------------------------------------- عنوان : بوی اسپند کرده مدهوشم // دارم آقا سیاه می پوشم -------------------------------------------------- ای انتهای توبه‌ی آدم حسین جان // ای ابتدای سوره مریم حسین جان // این روز‌ها شبیه پدر مادرت شدیم // با این لباسِ مشکی ماتم حسین جان // ما با بهشت کار نداریم تا که هست // شش گوشه‌ات میان دو عالم حسین جان متن : سلام ما به بیرق و پرچم، سلام ما به روضه ی ماتم، سلام ما سلام ما سلام ما به محرم به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز ضمن عرض تسلیت فرار رسیدن ایام سوگواری سید و سالار شهیدان به محضر قطب عالم امکان حضرت بقیه الله العظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه و استدعای دعای خیر از محضر شما خوبان اشعار زیر را تقدیم شما خوبان می نماییم: بوی محرم   🔻مهدی رحیمی (زمستان)   بوی اسپند کرده مدهوشم دارم آقا سیاه می پوشم   اشک ریز غروب گودالم از همین ابتدای چاووشم   آه ارباب اذن گریه بده نکند کرده ای فراموشم؟   سینه با نیتت زدم،یک عمر بوی گل می پرد از آغوشم   اشک هایم جوابگویت نیست پس برایت فرات می جوشم   دارد آقا سپید می گردد با غم کربلا بناگوشم   عهد کردم فروختم هرچه به کسی گوشواره نفروشم   به فدای اسیری زینب  هرچه زنجیر خورده بر دوشم دل مهیای پیشواز شده ناز ارباب را نیاز شده   آسمان ها به سینه می کوبند باد در کوچه نوحه ساز شده   تکیه ی ما به نام ثارالله قد علم کرده سرفراز شده   دست، تا رزق اشک را بدهد سوی آقای خود دراز شده   پس برای تمام هیئت ها نام ارباب امتیاز شده   ذاکر و چای ریز در هیئت؛ جای هر نوکری لحاظ شده   آه آقا برای قاسم تو اشک در چشم ما جهاز شده   تا علی را به تیر بسپارد دستهای حسین باز شده گل به وقت گلاب نزدیک است لحظه ی اضطراب نزدیک است   لحظه ای که عمو به خود می گفت مشک بردار،آب نزدیک است   بی گمان بین آب و شش ماهه لحظه ی انتخاب نزدیک است   لحظه ی رو گرفتن ارباب  از نگاه رباب نزدیک است   آی خفاش های بی مقدار کشتن آفتاب نزدیک است   لحظه‌های ی کشیدن دست و روسری و نقاب نزدیک است   لحظه ی رقص خیزران پلید با شراب و کباب نزدیک است   #مهدی_رحیمی مناجات با امام حسین علیه السام   🔻 حسن لطفی   ای انتهای توبه‌ی آدم حسین جان ای ابتدای سوره مریم حسین جان   این روز‌ها شبیه پدر مادرت شدیم با این لباسِ مشکی ماتم حسین جان   ما با بهشت کار نداریم تا که هست شش گوشه‌ات میان دو عالم حسین جان   آنجا بهشت هست که زهرا نشسته است پس کنج هیاتیم از این دَم حسین جان   ما دلخوشیم با تو و شالِ عزای تو هرآنچه غیر تو به جهنم حسین جان   تا مرحمِ جراحت لبهای تو شَویم آورده‌ایم اینهمه زمزم حسین جان   خرج تو می‌کنیم تمامِ گلوی خویش تا جان دهیم ماه محرم حسین جان   با هر هزار و نهصد و پنجاه زخمِ تو  فریاد می‌زنیم دَمادم حسین جان   دَرهم بخر تمامی ما را...شنیده‌ایم دَرهَم شدی بخاطر دِرهَم حسین جان طلیعه محرم (سیاهپوشی)   🔻محسن ناصحی   عشق است مرا که در عزایت رنگ بدنم سیاه باشد از لطمه ی روضه ی غم تو، عشق است تنم سیاه باشد   از بسکه مرا همیشه مادر از کودکیم سیاه پوشاند پایان وصیتم نوشته م ؛ حتی کفنم سیاه باشد   من کیسه ای از گناه دارم در سینه دلی سیاه دارم گفتی که بیا ، چه عیب دارد؟ گر سینه زنم سیاه باشد   انگشتر تو بلای جان شد انگشت تو سهم ساربان شد پس حق بده روی دست از این پس سنگ یمنم سیاه باشد   در روضه ی چوب خیزرانت از بسکه گزیده ام لب از غم دیگر چه تعجب است اگر من دور دهنم سیاه باشد هلال محرم   🔻محمد حسین رحیمیان   ماه عاشق شدن رسید از راه همه جا مثل کربلا شده است   بوی اسفند روضه می آید همه ی دردها دوا شده است   علم و بیرق حسین سلام دل ما را به وجد آوردید   علم و بیرق حسین سلام خستگی از تنم در آوردید   علم و بیرق آمدم ده شب چون ملائک کنارتان باشم   کاش من هم همیشه مثل شما  وقف آقای مهربان باشم   آمدم مثل حر پشیمان و کوله بار گناه ، بر شانه   یعنی این شمع با وفا دارد مثل من پرشکسته پروانه ؟   روسیاهم بَدَم ولی هستم نوکر مهربان ترین آقا   من به دردش نمیخورم اصلا او جوانم نمی کند اما   مهربان است و در حسینیه اش همه را راه می دهد هرسال   مهربان است و سفره اش حتی پهن شد در قیامت گودال   مو به مو ماجرای آن گودال شرح داده قدیم الاحسان را   او دعا کرده زیر خنجر شمر  همه ی ما گناهکاران را #امام_حسین_علیه_السلام #اول_مجلسی #غزل   هر چه صدای گریه شود بیشتر بلند  در هیئت بهشت شود این خبر بلند   بر درب خانه ها همه پرچم گذاشتند جانم ، که نام تو شده از هر گذر بلند   پوسیده است پرچم کفر و هزار سال این پرچم عزای حسین است سربلند   زهرا دم حسینیه چشم انتظار ماست پس ناله های او شود از پشت در بلند   نوحو علی الحسین دم روضه های ماست فابک علی الحسین شد از چشم تر بلند   هرشب به روی تربت تو سجده کرده ایم با گریه میکنیم سر خود سحر بلند   نوکر زمین فتاده ولی اهل روضه را از خاک کرده فاطمه با یک نظر بلند    جان را میان صفحه ی مقتل گذاشتیم آنجا که روی نیزه شده چند سر بلند   زهرا نشسته بود دم قتلگاه و بعد میشد عصا ز دامن چندین نفر بلند   #احمد_ایرانی_نسب